کسته

لغت نامه دهخدا

کسته. [ ک ُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) کوفته. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) غله کوبیده باشد که هنوزش پاک نکرده باشند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). غله و برنج کوفته که هنوز پاک نکرده و کاه و پوست آن را نگرفته باشند. ( ناظم الاطباء ). || به فارسی عصی الراعی است. ( فهرست مخزن الادویه ). رستنیی که سرخ مرد و به تازی عصی الراعی نامند. ( ناظم الاطباء ). سرخ مرد را نیز گویند و آن رستنیی باشدبه سیاهی مایل که عربان عصی الراعی خوانند. ( برهان ). || بقله یمانیه که به هندی چولای نامند و گفته اند که آذان الغز است. ( فهرست مخزن الادویة ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - کوفته کوفته شده . ۲ - ( اسم ) غل. کوفته که هنوز ش پاک نکرده باشند یعنی از کاه جدا نشده باشد . ۳ - سرخ مرد عصی الراعی هفت بند

فرهنگ معین

(کُ تَ یا تِ ) ۱ - (اِمف . ) کوفته ، کوفته شده . ۲ - (اِ. ) غلة کوفته که هنوزش پاک نکرده باشند یعنی از کاه جدا نشده باشند. ۳ - گیاه سرخ مرد، عصی الراعی ، هفت بند.

فرهنگ عمید

۱. کوفته شده.
۲. (اسم ) غلۀ کوبیده شده، غله ای که آن را کوبیده اما هنوز از کاه جدا نکرده باشند.

پیشنهاد کاربران

کُسته :خطه ، اقلیم
Coste فرانسوی قدیم
شاید خطه معرب همین کلمه باشد
بد تخمان از کُسته خوراسان به ایرانشهر بریزند

بپرس