کستج
لغت نامه دهخدا
- نیم کستج ؛ از خطوط هفتگانه ایران قدیم مرکب از 28 حرف و با آن طب و فلسفه و امثال آن را می نوشتند. ( الفهرست چ مصر ص 20 ). نیم گشته.
کستج. [ ک ُ ت َ ] ( معرب ، اِ ) بند پشتواره مانند از پوست خرما معرب است. ( منتهی الارب ). بند پشتواره که از لیف خرما سازند و مأخوذ از فارسی است. ( ناظم الاطباء ). || رشته ای ستبر به قدر انگشت از پشم که ذمی بروسط جامه می بندد و آن غیر از زنار است که از ابریشم بافته می شود. ( از تعریفات جرجانی ). رشته ای ستبر که اهل کتاب بالای جامه و زیر زنار می بندند و معرب کستی است ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کستی و کشتی شود.
فرهنگ فارسی
بند پشتواره مانند از پوست خرما معرب است .بند پشتواره که از لیف خرما سازند و ماخوذ از فارسی است .
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید