کسب کردن


معنی انگلیسی:
earn, gain, get, make, net, obtain, realize, win, to acquire, to earn, to do business

لغت نامه دهخدا

کسب کردن. [ ک َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ورزیدن. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت مؤلف ). کوشش کردن و تحصیل نمودن. ( ناظم الاطباء ). الفغدن. الفنجیدن.( صحاح الفرس ) ( یادداشت مؤلف ). اکتساب. حاصل کردن. بدست کردن. ( یادداشت مؤلف ). اقتراف. ( ترجمان القرآن ) ( تاج المصادر ). جرح. ( ترجمان القرآن ) :
انفقوا گفته ست پس کسبی بکن
زانکه نبود خرج بی دخل کهن.
مولوی.
رو توکل کن تو با کسب ای عمو
جهد می کن کسب می کن موبمو.
مولوی.
گر توکل می کنی در کار کن
کسب کن پس تکیه بر جبار کن.
مولوی.
کار بخت است آن و آن هم نادر است
کسب باید کرد تا تن قادر است.
مولوی.
آن خسروان که نام نکو کسب کرده اند
رفتند و یادگار از ایشان جز آن نماند.
سعدی.
رجوع به کسب شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - روزی جستن تحصیل رزق کردن . ۲ - بدست آوردن حاصل کردن .

واژه نامه بختیاریکا

پَینیدِن؛ ورُندن

مترادف ها

get (فعل)
ربودن، رسیدن، تحصیل کردن، بدست اوردن، حاصل کردن، تهیه کردن، زدن، فهمیدن، فراهم کردن، کسب کردن، تصرف کردن

gain (فعل)
رسیدن، نائل شدن، نائل شدن به، بدست اوردن، پیدا کردن، پیش رفتن، بهبودی یافتن، زیاد شدن، فایده بردن، تسخیر کردن، سود بردن، کسب کردن، فایده دیدن

earn (فعل)
تحصیل کردن، بدست اوردن، پیدا کردن، کسب کردن، کسب معاش کردن، دخل کردن، درامد داشتن

پیشنهاد کاربران

به دست آوردن
انجام دادن
بدست آوردن
بجای �چیزی را کسب کردن� می توان �چیزی را بدست آوردن� گفت و نوشت.
برگرفته از پی نوشت نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_888. html
کسب کردن عربیست پارسیش میشه دریافت کردن یا گرفت کردن یا گرفتن
برابر پارسی و پهلوی کسب کردن واژه ی وندیدن میباشد
و زین پس بجای کسب بگوییم وندیدن
Acquistion
Acquire
اکتساب

بپرس