کساد ساختن. [ ک َ / ک ِ ت َ ] ( مص مرکب ) کم کردن. ( آنندراج ). کساد کردن. بی رونق نمودن. کاسد کردن : بیابیا که به یاد تو مردم چشمم کساد ساخته نرخ متاع مرجان را.
( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) از رواج و رونق انداختن ( کالا بازار ) . یا کساد ساختن نرخ . کم کردن نرخ : ( بیا بیا که بیاد تو مردم چشمم کساد ساخته نرخ متاع مرجانرا ) . ( واله هروی )