( کزمة ) کزمة. [ ک َ م َ ] ( ع ص ) شحمة کزمة؛ پیه گردآمده. ( منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ). پیه گردآمده سخت. ( ناظم الاطباء ).کزمه. [ ک َ م َ / م ِ ] ( اِ ) وزنی معادل شش قیراط. ( یادداشت مؤلف ). || وزنی معادل چهار درهم تا ربع مثقال. ( یادداشت مؤلف ).