لغت نامه دهخدا
- در گوشه ای کز کردن ؛ بکنجی خزیدن. ( یادداشت مؤلف ).
- || اندوهگین بودن. ( فرهنگ فارسی معین ).
|| جمع شدن چنانکه سوخته ابریشم و پشم. چون پشم و ابریشم سوختن که چیزی سیاه و ناسوخته برجای ماند. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
کز کردن ؛ کلمه ی کِز، یک کهن واژه و یک بن واژه و یک مصدر در ساختمان بسیاری از کلمات در موقعیت های کاربردی مختلف می باشد.
این اصطلاح در حالتی استفاده می شود که چیزی از حالت ایستاده بودن و درست بودن و زیاد بودن و زیاد شدن در آمده باشد و حالت جمع شده و کوچک شده و کم شده در موقعیت های کاربردی مختلف به خود گرفته باشد.
... [مشاهده متن کامل]
کلمه ی کِز در اصطلاح کَزم قیض به معنی جمع نمودن و کم نمودن خشم برای کنترل قیض و غضب یک اصطلاح رایج می باشد.
کلمه ی کِز در قانون و قواعد ایجاد کلمات و قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر در ساختمان کلمات قابل تبدیل به کلمه ی قِس و قسمت و تقسیم می باشد یعنی مفهوم کلمه ی قس در تقسیم به خوبی مفهوم کمیت و کم شدن و خورد شدن را برای تعریف کلمه ی کز به ما می رساند.
یعنی حتی کلمه ی غیض و غضب با ترجمه و برگردان خشم به راحتی این مفهوم را به ما می رساند که غیض و غضب عاملی برای خورد شدن و کم شدن شخصیت انسان است.
همچنین در روند جریان مفاهیم کلمات، کلمه ی قصاب و قصاص و قصب کردن نیز، معنا و مفهوم چیزی را از چیزی گرفتن و کم کردن به راحتی قابل مشاهده و دریافت است.
در قانون و قواعد ایجاد کلمات اگر از قانون مُصَوّت ها بخواهیم به مفهوم کلمه ی کز کردن ورود کنیم کلمه ی کِز قابل تبدیل به کلمه ی کوز و کوژ و قوز و قوس و کَژ و کج می باشد.
کلمه ی قوز و کوژ در انسان هایی که کمر خم کرده باشند و کمرشان دارای قوس و انحنا شده باشد این اصطلاح استفاده می شود.
در علم فیزیک کلمه ی کوژ در آینه ها جزیی از دسته بندی برای آینه ها می باشد. یعنی آینه های تخت و کاو و کوژ به معنی آینه های مسطح و مقعر و محدب می باشد.
حتی کلمه ی کاسه کوسه در جهاز منزل نیز به لحاظ مصدر و بن واژه مرتبط با کلمه ی کز به معنی ظرف دارای قوس در یک موقعیت کاربردی دیگر می باشد.
کلمه ی کز با غالب کزاد و با ریخت کسات نیز در معامله های بازاری به معنی خوب نبودن اوضاع بازار و کم شدن سود یک اصطلاح رایج در زمانه ی ما می باشد.
اگر هم از اصطلاحات محلی برای درک مفهوم اصطلاح کلمه ی کز کردن بخواهیم کمک بگیرم در فرهنگ تات های خراسان شمالی وقتی شیر گاو و گوسفند را در دیگ می جوشانند در حالتی که شعله زیاد باشد و یا شیر بیشتر از حد معمول جوشانده شود در ته دیگ وقتی لایه ای از سوخته ی شیر به ته دیگ چسبیده می شود می گویند شیر کزری بسته و بوی کزری می دهد.
یک اصطلاح دیگری که در یک موقعیت کاربردی دیگر در زمانه ی ما برای دختران کم قد و قامت و کوچولو که کفش و لباس و چادر زنان بزرگسال را می پوشند اصطلاح خاله قزی می باشد.
کلمه ی دیگری که مرتبط با مفهوم کلمه ی کِز به معنی کم بودن و یا کم شدن و تقسیم شدن می باشد کلمه ی قِسط در قسط بندی نمودن بازپرداخت اقساط وام به صورت خورده خورده می باشد.
همچنین اصطلاح قسر در رفتن گوسفندان در فصل جفتگیری یک اصطلاح رایج می باشد که این حالت به معنی کز ماندن گوسفند در حالت بی بقایی خودش یا در حالتی که گوسفند ماده به دلیل به فَعْل نیامدن یا هر دلیل دیگر از ادامه ی بقای نسل خودش افتاده باشد می باشد.
اگر هم رد کلمه ی کز را در زبان انگلیسی دنبال کنیم اصطلاح کستینگ با نگارش casting در صنعت ریخته گری برای حالتی استفاده می شود که فلز مذاب و گداخته شده را با ریختن در غالب، جهت کز کردن مواد مذاب در غالب بخواهند سرد کنند تا قطعات صنعتی با این روش ساخته شود در حال استفاده می باشد. در واقع در صنعت قطعه سازی دو اصطلاح casting و forging دو اصطلاح بسیار کلیدی و کاربردی می باشد.
این اصطلاح در حالتی استفاده می شود که چیزی از حالت ایستاده بودن و درست بودن و زیاد بودن و زیاد شدن در آمده باشد و حالت جمع شده و کوچک شده و کم شده در موقعیت های کاربردی مختلف به خود گرفته باشد.
... [مشاهده متن کامل]
کلمه ی کِز در اصطلاح کَزم قیض به معنی جمع نمودن و کم نمودن خشم برای کنترل قیض و غضب یک اصطلاح رایج می باشد.
کلمه ی کِز در قانون و قواعد ایجاد کلمات و قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر در ساختمان کلمات قابل تبدیل به کلمه ی قِس و قسمت و تقسیم می باشد یعنی مفهوم کلمه ی قس در تقسیم به خوبی مفهوم کمیت و کم شدن و خورد شدن را برای تعریف کلمه ی کز به ما می رساند.
یعنی حتی کلمه ی غیض و غضب با ترجمه و برگردان خشم به راحتی این مفهوم را به ما می رساند که غیض و غضب عاملی برای خورد شدن و کم شدن شخصیت انسان است.
همچنین در روند جریان مفاهیم کلمات، کلمه ی قصاب و قصاص و قصب کردن نیز، معنا و مفهوم چیزی را از چیزی گرفتن و کم کردن به راحتی قابل مشاهده و دریافت است.
در قانون و قواعد ایجاد کلمات اگر از قانون مُصَوّت ها بخواهیم به مفهوم کلمه ی کز کردن ورود کنیم کلمه ی کِز قابل تبدیل به کلمه ی کوز و کوژ و قوز و قوس و کَژ و کج می باشد.
کلمه ی قوز و کوژ در انسان هایی که کمر خم کرده باشند و کمرشان دارای قوس و انحنا شده باشد این اصطلاح استفاده می شود.
در علم فیزیک کلمه ی کوژ در آینه ها جزیی از دسته بندی برای آینه ها می باشد. یعنی آینه های تخت و کاو و کوژ به معنی آینه های مسطح و مقعر و محدب می باشد.
حتی کلمه ی کاسه کوسه در جهاز منزل نیز به لحاظ مصدر و بن واژه مرتبط با کلمه ی کز به معنی ظرف دارای قوس در یک موقعیت کاربردی دیگر می باشد.
کلمه ی کز با غالب کزاد و با ریخت کسات نیز در معامله های بازاری به معنی خوب نبودن اوضاع بازار و کم شدن سود یک اصطلاح رایج در زمانه ی ما می باشد.
اگر هم از اصطلاحات محلی برای درک مفهوم اصطلاح کلمه ی کز کردن بخواهیم کمک بگیرم در فرهنگ تات های خراسان شمالی وقتی شیر گاو و گوسفند را در دیگ می جوشانند در حالتی که شعله زیاد باشد و یا شیر بیشتر از حد معمول جوشانده شود در ته دیگ وقتی لایه ای از سوخته ی شیر به ته دیگ چسبیده می شود می گویند شیر کزری بسته و بوی کزری می دهد.
یک اصطلاح دیگری که در یک موقعیت کاربردی دیگر در زمانه ی ما برای دختران کم قد و قامت و کوچولو که کفش و لباس و چادر زنان بزرگسال را می پوشند اصطلاح خاله قزی می باشد.
کلمه ی دیگری که مرتبط با مفهوم کلمه ی کِز به معنی کم بودن و یا کم شدن و تقسیم شدن می باشد کلمه ی قِسط در قسط بندی نمودن بازپرداخت اقساط وام به صورت خورده خورده می باشد.
همچنین اصطلاح قسر در رفتن گوسفندان در فصل جفتگیری یک اصطلاح رایج می باشد که این حالت به معنی کز ماندن گوسفند در حالت بی بقایی خودش یا در حالتی که گوسفند ماده به دلیل به فَعْل نیامدن یا هر دلیل دیگر از ادامه ی بقای نسل خودش افتاده باشد می باشد.
اگر هم رد کلمه ی کز را در زبان انگلیسی دنبال کنیم اصطلاح کستینگ با نگارش casting در صنعت ریخته گری برای حالتی استفاده می شود که فلز مذاب و گداخته شده را با ریختن در غالب، جهت کز کردن مواد مذاب در غالب بخواهند سرد کنند تا قطعات صنعتی با این روش ساخته شود در حال استفاده می باشد. در واقع در صنعت قطعه سازی دو اصطلاح casting و forging دو اصطلاح بسیار کلیدی و کاربردی می باشد.
خف
کِز کردن:جم وجورومادرمُردهوو نشستن.
نمونه:خان محمد به سان کلاغی در سرمای شاخه ها کز کرده. ( کلیدر ج۷ص۲۰۶۸ )
محمدجعفر نقوی
نمونه:خان محمد به سان کلاغی در سرمای شاخه ها کز کرده. ( کلیدر ج۷ص۲۰۶۸ )
محمدجعفر نقوی