[ویکی فقه] کریشنامورتی معتقد است که دین و مذهب از راهنمایی به حقیقت ناتوان است، مذهب نمی تواند انسان را به هر آنچه موجب خیر و سعادت است، سوق دهد. تشکلیلات دینی به طور مطلق داعیه دار رساندن انسان به خیر و حقیقت است حال آنکه هرگز چنین نیست تشکیلات مانع آزادی انسان ها است. در جواب وی باید گفت اینکه هیچ تشکیلات و سیستمی نمی تواند ما را به سوی حقیقت و واقعیت رهنمود سازد، شامل تشکیلات و آموزه های خود کریشنامورتی نیز می شود؟ اگر او تعالیم خود را بر خلاف تمام آموزه های دینی قرون گذشته، یکه تازه وصول به حقیقت و واقعیت بداند مستلزم ارائه دلیل و راهنماهایی است که هرگز در کتاب ها و گفتارهای کریشنامورتی یافت نمی شود.
در بسیاری از جلسات سخنرانی، از کریشنامورتی در مورد خداوند سؤال می شود. کمابیش در هر یک از کتاب های او نامی از خداوند و سؤالات گوناگون حاضرین در جلسه، درباره «خدا» وجود دارد. اظهارات کریشنامورتی در مورد چیستی خدا سرشار از ابهام و پیچیدگی است. نکته جالب آنکه، وی هیچ گاه به طور صریح وجود یا عدم وجود خداوند را تأیید نمی کند.در یکی از جلسات، فردی مشتاقانه سؤال می کند که دلم می خواهد بدانم که آیا خدا هست یا نه؟ کریشنا در جواب عباراتی را بیان می کند، آن شخص اذعان می دارد که به هیچ عنوان منظور شما را درک نکردم. سؤال و جواب بین آن دو ادامه می یابد تا اینکه در آخر می پرسد: من به اینجا آمده ام که دریابم آیا خدا هست یا نه. اما شما مرا کاملاً گیج کرده اید؟کریشنا می گوید: تو به اینجا آمدی که دریابی آیا خدا هست یا نه؟ ما گفتیم که واژه ی خدا ما را جز به پندار رهنمون نمی شود و ما این پندار را می پرستیم و به خاطر این پندار یکدیگر را مشتاقانه نابود می کنیم. هرگاه پنداری در کار نباشد «آنچه هست» مقدس ترین خواهد بود. حال باید به آنچه واقعاً هست بنگریم. در یک لحظه مفروض «آنچه هست» شاید ترس، نومیدی مطلق و یا خوشی زودگذر باشد. این امور پیوسته در حال تغییرند. در این حال، مشاهده کننده ای نیز هست که می گوید: همه این امور پیرامون من در حال تغییرند. اما من همواره باقی می مانم آیا این واقعیت است. آیا حقیقتاً این طور است؟ آیا خود او نیز با افزودن و کاستن خود، به اصلاح و تنظیم خود و با شدن و نشدن تغییر نمی کند؟ بنابراین، هم مشاهده کننده و هم مشاهده شوند پیوسته در حال تغییرند. آنچه هست همانا تغییر است. این واقعیت است. این همانا «آنچه هست» است.
← معنای خداوند
کریشنامورتی معتقد است که دین و مذهب نمی تواند شما را به حقیقت برساند، مذهب نمی تواند شما را به هر آنچه موجب خیر و سعادت شماست، سوق دهد. تشکلیلات دینی به طور مطلق داعیه دار رساندن انسان به خیر و حقیقت است حال آنکه هرگز چنین نیست تشکیلات مانع آزادی انسان ها است.کریشنا می گوید: به عقیده من حقیقت، سرزمینی است بدون راه، بدون معبر و شما نمی توانید بر اساس هیچ مکتب، مسلک، سیستم و فلسفه ای برای آن راهی بسازید و از طریق آن راه به سوی حقیقت بروید. این نظر من است. به آن می چسبم و تحت هیچ شرایطی از آن عدول نمی کنم. از آنجا که حقیقت نامتناهی است. بی حد و مرز است. غیر مقید است هیچ گونه راهی به سوی آن وجود ندارد. نمی توان آن را متشکل و متعین کرد. در چارچوب هیچ تشکیلاتی نمی گنجد. هیچ گروهی مجاز نیست تشکیلات بسازد و انسان را مجبور کند به راهی برود که آن تشکیلات پیش پایشان قرار داده اند. تا کورکورانه از به اصطلاح هدایت های آن تشکیلات پیروی کنند.... باور صرفاً یک امر فردی است و شما نمی توانید و نباید یک موضوع فردی را به صورت تشکیلات درآورید.... بار دیگر این عقیده خود را تکرار می کنم که هیچ تشکیلاتی نمی تواند انسان را به سوی تعالی معنوی هدایت کند. اگر تشکیلات بدین منظور برقرار گردد، تبدیل به نوعی چوب زیر بغل و تکیه گاه می گردد. موجب تضعیف و وهم عزت و آزادگی آدمیان می شود. موجب اسارت انسان ها می شود. به طور اجتناب ناپذیری فرد را دچار فلج روحی و روانی می گرداند.
← بی اعتمادی به تشکیلات دینی
چند مسئله در مورد گفتار کریشنامورتی حائز اهمیت است:
رابطه تشکیلات دینی با گزاره های دینی
...
در بسیاری از جلسات سخنرانی، از کریشنامورتی در مورد خداوند سؤال می شود. کمابیش در هر یک از کتاب های او نامی از خداوند و سؤالات گوناگون حاضرین در جلسه، درباره «خدا» وجود دارد. اظهارات کریشنامورتی در مورد چیستی خدا سرشار از ابهام و پیچیدگی است. نکته جالب آنکه، وی هیچ گاه به طور صریح وجود یا عدم وجود خداوند را تأیید نمی کند.در یکی از جلسات، فردی مشتاقانه سؤال می کند که دلم می خواهد بدانم که آیا خدا هست یا نه؟ کریشنا در جواب عباراتی را بیان می کند، آن شخص اذعان می دارد که به هیچ عنوان منظور شما را درک نکردم. سؤال و جواب بین آن دو ادامه می یابد تا اینکه در آخر می پرسد: من به اینجا آمده ام که دریابم آیا خدا هست یا نه. اما شما مرا کاملاً گیج کرده اید؟کریشنا می گوید: تو به اینجا آمدی که دریابی آیا خدا هست یا نه؟ ما گفتیم که واژه ی خدا ما را جز به پندار رهنمون نمی شود و ما این پندار را می پرستیم و به خاطر این پندار یکدیگر را مشتاقانه نابود می کنیم. هرگاه پنداری در کار نباشد «آنچه هست» مقدس ترین خواهد بود. حال باید به آنچه واقعاً هست بنگریم. در یک لحظه مفروض «آنچه هست» شاید ترس، نومیدی مطلق و یا خوشی زودگذر باشد. این امور پیوسته در حال تغییرند. در این حال، مشاهده کننده ای نیز هست که می گوید: همه این امور پیرامون من در حال تغییرند. اما من همواره باقی می مانم آیا این واقعیت است. آیا حقیقتاً این طور است؟ آیا خود او نیز با افزودن و کاستن خود، به اصلاح و تنظیم خود و با شدن و نشدن تغییر نمی کند؟ بنابراین، هم مشاهده کننده و هم مشاهده شوند پیوسته در حال تغییرند. آنچه هست همانا تغییر است. این واقعیت است. این همانا «آنچه هست» است.
← معنای خداوند
کریشنامورتی معتقد است که دین و مذهب نمی تواند شما را به حقیقت برساند، مذهب نمی تواند شما را به هر آنچه موجب خیر و سعادت شماست، سوق دهد. تشکلیلات دینی به طور مطلق داعیه دار رساندن انسان به خیر و حقیقت است حال آنکه هرگز چنین نیست تشکیلات مانع آزادی انسان ها است.کریشنا می گوید: به عقیده من حقیقت، سرزمینی است بدون راه، بدون معبر و شما نمی توانید بر اساس هیچ مکتب، مسلک، سیستم و فلسفه ای برای آن راهی بسازید و از طریق آن راه به سوی حقیقت بروید. این نظر من است. به آن می چسبم و تحت هیچ شرایطی از آن عدول نمی کنم. از آنجا که حقیقت نامتناهی است. بی حد و مرز است. غیر مقید است هیچ گونه راهی به سوی آن وجود ندارد. نمی توان آن را متشکل و متعین کرد. در چارچوب هیچ تشکیلاتی نمی گنجد. هیچ گروهی مجاز نیست تشکیلات بسازد و انسان را مجبور کند به راهی برود که آن تشکیلات پیش پایشان قرار داده اند. تا کورکورانه از به اصطلاح هدایت های آن تشکیلات پیروی کنند.... باور صرفاً یک امر فردی است و شما نمی توانید و نباید یک موضوع فردی را به صورت تشکیلات درآورید.... بار دیگر این عقیده خود را تکرار می کنم که هیچ تشکیلاتی نمی تواند انسان را به سوی تعالی معنوی هدایت کند. اگر تشکیلات بدین منظور برقرار گردد، تبدیل به نوعی چوب زیر بغل و تکیه گاه می گردد. موجب تضعیف و وهم عزت و آزادگی آدمیان می شود. موجب اسارت انسان ها می شود. به طور اجتناب ناپذیری فرد را دچار فلج روحی و روانی می گرداند.
← بی اعتمادی به تشکیلات دینی
چند مسئله در مورد گفتار کریشنامورتی حائز اهمیت است:
رابطه تشکیلات دینی با گزاره های دینی
...
wikifeqh: کریشنامورتی_و_تشکیلات_دینی