فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
کریسمَس ( به انگلیسی: Christmas ) یا نوئل ( فرانسوی: Noël، میلاد ) جشنی است در دین مسیحیت که به منظور گرامیداشت زادروز عیسی مسیح برگزار می شود. بسیاری از اعضای کلیسای کاتولیک روم و پیروان آیین پروتستان، کریسمس را در روز ۲۵ دسامبر جشن گرفته و بسیاری آن را در شامگاه ۲۴ دسامبر نیز برگزار می کنند. اعضای بیشتر کلیساهای ارتودوکس در سراسر دنیا نیز روز ۲۵ دسامبر را به عنوان میلاد مسیح جشن می گیرند. برخی از مسیحیان ارتودوکس در روسیه، اوکراین، سرزمین مقدس و دیگر مکان ها، به سبب پیروی از گاهشماری یولیانی، جشن کریسمس را در روز هفت ژانویه برپا می کنند. کلیسای حواری ارمنی طبق سنت منحصر به فردی، روز میلاد و همچنین روز غسل تعمید مسیح را هم زمان در روز ششم ژانویه جشن می گیرند.
ایام ۱۲ روزه کریسمس با سالروز میلاد مسیح در ۲۵ دسامبر آغاز شده و تا جشن خاج شویان در روز ۶ ژانویه ادامه می یابد. هرچند مهم ترین عید مذهبی در گاه شمار مسیحی، روز عید پاک ( به عنوان روز مصلوب شدن و رستاخیز عیسی ) است، بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای ایالات متحده و کانادا، کریسمس را مهم ترین رویداد سالانه مسیحی به حساب می آورند. با وجودی که این روز یک عید مذهبی شناخته می شود از اوایل سده بیستم میلادی به بعد به طور گسترده به عنوان یک جشن غیر مذهبی برگزار شده و برای بیشتر مردم این ایام فرصتی است برای دور هم جمع شدن اقوام و دوستان و هدیه دادن به هم. کریسمس با آیین های ویژه ای به طور مثال آراستن یک درخت کاج، برگزار شده[ ۷] و شخصیتی به نام نوئل در آن نقشی مهم دارد. [ ۸]
واژه کریسمس ( به انگلیسی: Christmas ) ، به معنای «مراسم عشای ربانی ( مَس ) در روز مسیح»[ ۹] در حدود سال ۱۰۵۰ میلادی به صورت واژه Christes maesse به معنی «جشن مسیح»، وارد زبان انگلیسی قدیم شد[ ۱۰] و محققان معتقدند، گونه کوتاه تر آن یعنی Xmas شاید برای نخستین بار در قرن سیزدهم به کار رفته باشد. [ ۱۱] واژه قدیمیتر «یول» ( Yule ) احتمالاً از واژه آلمانی jōl یا انگلوساکسونی geōl که به جشن انقلاب زمستانی اشاره دارد، مشتق شده است. واژه های متناظر در دیگر زبان ها چون، نَویداد ( Navidad ) در اسپانیایی، ناتاله ( Natale ) در ایتالیایی و نوئل ( Noël ) در فرانسوی، همگی معنای «میلاد» را تداعی می کنند و واژه آلمانی «وایناختِن» ( Weihnachten ) ، به معنی «شب تقدیس شده» است.
ایام ۱۲ روزه کریسمس با سالروز میلاد مسیح در ۲۵ دسامبر آغاز شده و تا جشن خاج شویان در روز ۶ ژانویه ادامه می یابد. هرچند مهم ترین عید مذهبی در گاه شمار مسیحی، روز عید پاک ( به عنوان روز مصلوب شدن و رستاخیز عیسی ) است، بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای ایالات متحده و کانادا، کریسمس را مهم ترین رویداد سالانه مسیحی به حساب می آورند. با وجودی که این روز یک عید مذهبی شناخته می شود از اوایل سده بیستم میلادی به بعد به طور گسترده به عنوان یک جشن غیر مذهبی برگزار شده و برای بیشتر مردم این ایام فرصتی است برای دور هم جمع شدن اقوام و دوستان و هدیه دادن به هم. کریسمس با آیین های ویژه ای به طور مثال آراستن یک درخت کاج، برگزار شده[ ۷] و شخصیتی به نام نوئل در آن نقشی مهم دارد. [ ۸]
واژه کریسمس ( به انگلیسی: Christmas ) ، به معنای «مراسم عشای ربانی ( مَس ) در روز مسیح»[ ۹] در حدود سال ۱۰۵۰ میلادی به صورت واژه Christes maesse به معنی «جشن مسیح»، وارد زبان انگلیسی قدیم شد[ ۱۰] و محققان معتقدند، گونه کوتاه تر آن یعنی Xmas شاید برای نخستین بار در قرن سیزدهم به کار رفته باشد. [ ۱۱] واژه قدیمیتر «یول» ( Yule ) احتمالاً از واژه آلمانی jōl یا انگلوساکسونی geōl که به جشن انقلاب زمستانی اشاره دارد، مشتق شده است. واژه های متناظر در دیگر زبان ها چون، نَویداد ( Navidad ) در اسپانیایی، ناتاله ( Natale ) در ایتالیایی و نوئل ( Noël ) در فرانسوی، همگی معنای «میلاد» را تداعی می کنند و واژه آلمانی «وایناختِن» ( Weihnachten ) ، به معنی «شب تقدیس شده» است.
wiki: کریسمس
کریسمس (آلبوم مایکل بوبله). «کریسمس» ( به انگلیسی: Christmas ) یک آلبوم از هنرمند اهل کانادا مایکل بوبلی است که در سال ۲۰۱۱ میلادی منتشر شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمترادف ها
کریسمس، عید نوئل، عید میلاد مسیح
پیشنهاد کاربران
Heiligabend با تلفظ هایلیگ آبِند به زبان آلمانی به معنای غروب مقدس. Heilige Nacht : هایلیگه ناخت: شب مقدس. Stille Nacht: اشتیله ناخت : شب آرام. جملگی در زبان آلمانی به زاد روز ایسا مسیح اشاره دارند. و کریستمس ( Christmas ) نام جشن هائی است که در این غروب و شب مقدس و آرام ( امسال24. 12. 2023 ) و در طی دو روز تعطیلی پس از آن به مناسبت میلاد یا تولد ایسا برگزار میگردند. شاید مفید، ثمربخش و راه گشا باشد بدانیم که نام ایسا به زبان فارسی سومری آبراهام ( ابراهیم ) به شکل ای سا تلفظ و بیان میشده که مخفف 《 این سا 》 بوده به معنای شبیه یا مثل و یا مانند این. ضمیر دوم شخص مفرد این اشاره به یک فرد انسانی نداشته بلکه به هر فرد انسانی منجمله هر موجود غیر زنده و زنده دیگری. لذا این واژه قبل از اینکه به نام تبدیل شود، از دیدگاه والدین سومری و فارسی زبان ابراهیم و خود وی یک بینش و باور حقیقی بوده و به معنای یکی بودن آفریدگار کائنات و خود کائنات، یکی بودن آفریننده آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست و خود آنها، یکی بودن آقا یا سرور دنیا و خود دنیا، یکی بودن خدا و جهان، یکی بودن خالق و مخلوقات، یکی بودن واجب الوجود و ممکن الوجود، و سر انجام یکی بودن علت کل و اثرات آن در خود و بر روی خود تحت عنوان معلولات. نام فرزند دوم ابراهیم با سارا در اصل و ریشه یعنی به زبان خود آنان به شکل ایسا اک ( با حروف لاتین به شکل های Isaac با تلفظ آیزاک به زبان انگلیسی و Isaak با تلفظ ایساّک به زبان آلمانی ) تلفظ و بیان میشده به معنای ایسای کوچک و نه آنکه خندید. نام فرزند اول ابراهیم با هاجر کنیز مصری سرا و سارای وی ( با حروف لاتین, به شکل های Ismael و Ismail ) در اصل و ریشه یعنی به زبان خود آنان به دو شکل تلفظ و بیان میشده؛ یکی ایس ما اِل به معنای اینست اِل ما و دیگری ایس ما ایل یعنی اینست ایل ما. امروز میتوان با اطمینان یقین داشت که ابراهیم حدود دو هزار سال قبل از تولد ایسا از طریق نامگذاری فرزند دوم خود به شکل ایسا اک به معنای ایسای کوچک، تولد ایسای بزرگ را پیش بینی نموده و یا حداقل در سر و دل خود به ظهور و پیدایش ایسای بزرگ باور و ایمان و امید داشته است. نام خود ابراهیم ( با حروف لاتین به شکل Abraham ) در اصل و ریشه بطور مفرد به زبان یکی از والدین یا پدر و مادر فارسی زبان سومری وی به شکل آب راه ام تلفظ و بیان میشده به معنای : آب یا توشه نوشیدنی و یا روشنائی راهِ من و نه به معنای پدر اقوام یهود و عرب. نام وی در دوران کودکی و نوجوانی ابرام
... [مشاهده متن کامل]
( Abram ) تلفظ و بیان میشده که از کلمه فارسی ابر و پسوند ام ( نشانه صفت ملکی ) ساخته شده و از دیدگاه پدر یا مادر به معنی ابرِ من یعنی ابر سایه و باران بخش من بوده . لذا واژه های مفرد و جمع عبری و عبرانیان هم در اصل و ریشه به شکل اَبری و اَبرانیان تلفظ و بیان میگردیده اند. درست به همین علت و دلیل پدیده طبیعی ابر در بین قوم یهود از اهمیت بسزائی برخوردار بوده است، البته بدون شناخت ریشه و اصل یعنی معنای نام ابراهیم در دوران کودکی و نوجوانی. ایسا گویا یک روز خطاب به جمعی از پیروان دین و یوغ سنگین شریعت موسا تحت عنوان قانون، فرموده یا گفته است که این پدر بزرگوار شما آبراهم قبل از اینکه باشد، من بودم و هستم.
. Ehe Abraham war , Ich war und bin
با تلفظ اَیهه آبراهام وار، ایش وار اوند بین، به زبان آلمانی. نکته مهم در این زمینه اینست که ایسا در این بیان خود را اولین موجود آفریده شده ندانسته یا نپنداشته است بلکه منظورش این بوده که نام وی به صورت یک بینش و باور حقیقی در زبان والدین ابراهیم قبل از تولد وی موجود بوده . ماریا یا مریم و یوسف از شهر محل سکونت خود یعنی نازاره ( Nazareth با تلفظ نازارِت به زبان آلمانی ) به شهر بی تله ام ( Bethlehem با تلفظ بِت لِهِم ) سفر میکنند. گویا به دستور فرماندهان رومی برای ثبت نام کردن و در لیست پرداخت مالیات قرار گرفتن . در طول آن راه ماریا یا مریم سوار بر پشت یک خر وضع حمل نکرده و شاید به همین دلیل نام آن شهر هزاران سال قبل از تولد خود مریم و یوسف توسط خردمندان گم نام و فارسی زبان ایرانی نازاره نامیده شده به معنای راه نازا ( راه یائسه ) . شاید به همین دلیل بوده که مریم در آن شهر وضع حمل نکرده بلکه در شهر بی تله ام، به معنای شهر بدون تله یا دام. در آن شهر در حیاط یک کاروانسرا روی یک سکوی گلی و زیر سقف یک دالان یا ایوان گلی به هنگام غروب ایسا از مادر متولد میشود. منظور اینکه نام آن دو شهر هردو به زبان های فارسی و آرامی بوده اند و نه به زبان های عبری و عربی. آن سه پادشاهی که گویا سوار بر پشت سه شتر از سرزمین شرق با رسد کردن حرکت یک ستاره ( به احتمال زیاد یک سیاره یا یک شهاب سنگ دنباله دار یا یک کُمِت ) محل تولد ایسا را رد یابی نموده و سه هدیه را برای ایسا بهمراه برده، کسان دیگری نبوده اند غیر از آن خردمندان گمنام ایرانی که هزاران سال پیش، نام آن دو شهر و راه بین آنها را بدانسان نامیده اند. سه روز پس از برپائی جشن نوروز ایرانیان ( که به احتمال زیاد والدین مریم و یوسف هم آن روز نو را جشن میگرفته اند ) یعنی روز چهارم فروردین ماه ( سه شبانه روز پس از بسیت و یکم ماه مارس ) یک موجود خیالی اوهامی تحت نام گابریئل ( Gabriel ) بر ماریا ظاهر میشود و علی رغم باکرگی وعده فرزند دار شدن را به وی میدهد و به او میگوید که فرزند خودرا جی سوز ( Jesus ) بنامد. حدود نُه ماه پس از آن تاریخ یعنی سه شبانه روز پس از برپائی جنشن شب یلدای ایرانیان یعنی غروب روز بیست و چهارم ماه دسامبر ایسا از مادر متولد میشود یا به زبان ادیبان و شاعران پا به عرصه وجود میگذارد و چشم به پهنه گیتی می گشاید.
سال روز تولدش به همگان مبارک باد.
اما شاید مفید باشد بدانیم که واژه ایوانگی ( Evangeli با تلفظ اِوان گلی به زبان آلمانی ) در اصل و ریشه به زبان یونانی و به معنای خبر یا مژده و یا پیام شاده نبوده بلکه به زبان های فارسی و آرامی و به معنای دالان یا ایوانی بوده و میباشد که از کاه گل ساخته شده باشد. جی سوز به زبان تمثیل یعنی سوزاننده، آتش زننده ی جا و جاه و جلال و مقام و منزلت دینوی با هدف، قصد، نیت، انگیزه باطنی و آرزوی پنهانی جاودانه ماندن پس از مرگ در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و به ویژه در حافظه تاریخ. نام مادر ایسا یعنی ماریا با حروف لاتین به سه شکل زیر نوشته شده: Marai با تلفظ ماریا. پسوند ریا در زبان فارسی امروز به معنای مکر و حیله میباشد، اما در زبان آرامی به معنای دوست بوده و لذا نام ماریا از دیدگاه والدین فارسی - آرامی زبان وی به معنای دوستِ ما ؛ Maryam با تلفظ ماریَم به معنای مار دریائی و Meryam با تلفظ مِریام به معنای پیچک آبی یا دریائی.
شاید مفید، ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که دو نوع خدا وجود دارد؛ یکی حقیقی، واقعی، بی حد و مرز، بیکران و بینهایت، اول، وسط، آخر، ظاهر و باطن همه چیز و همه کس که هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد و دیگری خدای کلمه ای، لفظی، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف انسانی که از همه لحاظ نیازمند است ( به عنوان مثل موجود بودنش در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه نیازمند اثبات بوده و هست و خواهد بود ) و فقط در زبان و خط و فهم و عقل محدود و ناقص انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد. از امروز به بعد و بسوی آینده و به اصطلاح پسا مدرنیته ( که خود تازه آغاز شده و باید پیشا مدرنینه نامیده شود ) میتوان خدای نوع اول را علمی و یا خدا از دیدگاه علمی نامید و خدای نوع دوم را اسطوره ای، افسانه ای، حماسی، ایلیاتی، طایفه ای، قبیله ای، قومی، ملی، آئینی، دینی، مذهبی، فرقه ای، ایدئولوژیکی، الاهیاتی، فلسفی، عرفانی و آتئیستی نامید. و هر اندیشمند و متفکر و خیال پرداز ی را که غیر از ظاهر و باطن این واقعیت عینی یا این طبیعت و یا بطور کلی غیر از محتوا و محیط این گیتی یا کیهان و یا این جهان و محیط و محتوای هرکدام از جهان های متناهی، مساوی و بیشمار در جستجوی خدا باشد، گمراه نامید.
برای خود ما ایرانیان شاید ضروری و لازم باشد بدانیم که چرا در قرآن نام نوآه ( Noah ) به نوح، آبراهام به ابراهیم، موسا به موسی، ایسا به عیسی ، ایسما اِل و ایسما ایل به اسماعیل، ایساّک یا ایسا اک به اسحاق ، گابریئل به جبرئیل، نام شهر نازاره به ناصریه و نام شهر بی تله ام به بیت اللهم ( به معنای خانه نان و گوشت ماهی و . . . ) و ماریا به مریم و لقب پادشاهان یا فرمانرویان مصر ( به شکل مفرد phrao با تلفظ فرا او به معنای او بالائی ) به فرعون و هزار و یک نوع مثال دیگر از این قبیل، تغییر و تحول یافته اند، آیا هدف گمراه نمودن پارسی زبانان اواخر دوران امپراتوری ساسانی و آیندگان آنان تا به امروز و تا آینده های دور دست بوده یا نه ؟ اگر پاسخ این سوال مثبت یا آری و یا بله بود ( که انشاالله باشد ) ، آنگاه سوال بعدی اینست که آیا این عملِ گمراه نمودن از طرف الله و به امر و خواست وی و توسط جبرئیل و در قالب وحی به گوش سر و دل مبارک پیامبر اسلام صورت پذیرفته و یا به امر و خواست خود وی؟ شاید نواندیشان دینی بتوانند به این سوالات ( و خیلی سوالات دیگر ) پاسخ های حقیقی و منطبق بر واقعیت عینی ( و نه اوهامی و ابهامی و خرافی و بریده از واقعیت ) ارائه دهند. از طرف بارگاه یا درگاه و یا پیشگاه والا و اعلا و بلند بالا و ملکوتی دینداران سنتی نمی توان انتظار دریافت چنین پاسخ هائی را داشت و شاید طرح چنین سوالاتی هم احیانا در محضر ات آن حضرات عالی مقام و بلند مرتبه مطلقا ممنوع باشند.
ز بند و کمند عشق تو ای یار هیچ امید رهایی و رستگاری نیست رو به آسمان و دست به دعا/ کجا و کی توانند گریزند این مخلوقات ناچیز زین داغ های نهاده بر سر و دل و دست و پا/؟
... [مشاهده متن کامل]
( Abram ) تلفظ و بیان میشده که از کلمه فارسی ابر و پسوند ام ( نشانه صفت ملکی ) ساخته شده و از دیدگاه پدر یا مادر به معنی ابرِ من یعنی ابر سایه و باران بخش من بوده . لذا واژه های مفرد و جمع عبری و عبرانیان هم در اصل و ریشه به شکل اَبری و اَبرانیان تلفظ و بیان میگردیده اند. درست به همین علت و دلیل پدیده طبیعی ابر در بین قوم یهود از اهمیت بسزائی برخوردار بوده است، البته بدون شناخت ریشه و اصل یعنی معنای نام ابراهیم در دوران کودکی و نوجوانی. ایسا گویا یک روز خطاب به جمعی از پیروان دین و یوغ سنگین شریعت موسا تحت عنوان قانون، فرموده یا گفته است که این پدر بزرگوار شما آبراهم قبل از اینکه باشد، من بودم و هستم.
با تلفظ اَیهه آبراهام وار، ایش وار اوند بین، به زبان آلمانی. نکته مهم در این زمینه اینست که ایسا در این بیان خود را اولین موجود آفریده شده ندانسته یا نپنداشته است بلکه منظورش این بوده که نام وی به صورت یک بینش و باور حقیقی در زبان والدین ابراهیم قبل از تولد وی موجود بوده . ماریا یا مریم و یوسف از شهر محل سکونت خود یعنی نازاره ( Nazareth با تلفظ نازارِت به زبان آلمانی ) به شهر بی تله ام ( Bethlehem با تلفظ بِت لِهِم ) سفر میکنند. گویا به دستور فرماندهان رومی برای ثبت نام کردن و در لیست پرداخت مالیات قرار گرفتن . در طول آن راه ماریا یا مریم سوار بر پشت یک خر وضع حمل نکرده و شاید به همین دلیل نام آن شهر هزاران سال قبل از تولد خود مریم و یوسف توسط خردمندان گم نام و فارسی زبان ایرانی نازاره نامیده شده به معنای راه نازا ( راه یائسه ) . شاید به همین دلیل بوده که مریم در آن شهر وضع حمل نکرده بلکه در شهر بی تله ام، به معنای شهر بدون تله یا دام. در آن شهر در حیاط یک کاروانسرا روی یک سکوی گلی و زیر سقف یک دالان یا ایوان گلی به هنگام غروب ایسا از مادر متولد میشود. منظور اینکه نام آن دو شهر هردو به زبان های فارسی و آرامی بوده اند و نه به زبان های عبری و عربی. آن سه پادشاهی که گویا سوار بر پشت سه شتر از سرزمین شرق با رسد کردن حرکت یک ستاره ( به احتمال زیاد یک سیاره یا یک شهاب سنگ دنباله دار یا یک کُمِت ) محل تولد ایسا را رد یابی نموده و سه هدیه را برای ایسا بهمراه برده، کسان دیگری نبوده اند غیر از آن خردمندان گمنام ایرانی که هزاران سال پیش، نام آن دو شهر و راه بین آنها را بدانسان نامیده اند. سه روز پس از برپائی جشن نوروز ایرانیان ( که به احتمال زیاد والدین مریم و یوسف هم آن روز نو را جشن میگرفته اند ) یعنی روز چهارم فروردین ماه ( سه شبانه روز پس از بسیت و یکم ماه مارس ) یک موجود خیالی اوهامی تحت نام گابریئل ( Gabriel ) بر ماریا ظاهر میشود و علی رغم باکرگی وعده فرزند دار شدن را به وی میدهد و به او میگوید که فرزند خودرا جی سوز ( Jesus ) بنامد. حدود نُه ماه پس از آن تاریخ یعنی سه شبانه روز پس از برپائی جنشن شب یلدای ایرانیان یعنی غروب روز بیست و چهارم ماه دسامبر ایسا از مادر متولد میشود یا به زبان ادیبان و شاعران پا به عرصه وجود میگذارد و چشم به پهنه گیتی می گشاید.
سال روز تولدش به همگان مبارک باد.
اما شاید مفید باشد بدانیم که واژه ایوانگی ( Evangeli با تلفظ اِوان گلی به زبان آلمانی ) در اصل و ریشه به زبان یونانی و به معنای خبر یا مژده و یا پیام شاده نبوده بلکه به زبان های فارسی و آرامی و به معنای دالان یا ایوانی بوده و میباشد که از کاه گل ساخته شده باشد. جی سوز به زبان تمثیل یعنی سوزاننده، آتش زننده ی جا و جاه و جلال و مقام و منزلت دینوی با هدف، قصد، نیت، انگیزه باطنی و آرزوی پنهانی جاودانه ماندن پس از مرگ در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و به ویژه در حافظه تاریخ. نام مادر ایسا یعنی ماریا با حروف لاتین به سه شکل زیر نوشته شده: Marai با تلفظ ماریا. پسوند ریا در زبان فارسی امروز به معنای مکر و حیله میباشد، اما در زبان آرامی به معنای دوست بوده و لذا نام ماریا از دیدگاه والدین فارسی - آرامی زبان وی به معنای دوستِ ما ؛ Maryam با تلفظ ماریَم به معنای مار دریائی و Meryam با تلفظ مِریام به معنای پیچک آبی یا دریائی.
شاید مفید، ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که دو نوع خدا وجود دارد؛ یکی حقیقی، واقعی، بی حد و مرز، بیکران و بینهایت، اول، وسط، آخر، ظاهر و باطن همه چیز و همه کس که هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد و دیگری خدای کلمه ای، لفظی، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف انسانی که از همه لحاظ نیازمند است ( به عنوان مثل موجود بودنش در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه نیازمند اثبات بوده و هست و خواهد بود ) و فقط در زبان و خط و فهم و عقل محدود و ناقص انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد. از امروز به بعد و بسوی آینده و به اصطلاح پسا مدرنیته ( که خود تازه آغاز شده و باید پیشا مدرنینه نامیده شود ) میتوان خدای نوع اول را علمی و یا خدا از دیدگاه علمی نامید و خدای نوع دوم را اسطوره ای، افسانه ای، حماسی، ایلیاتی، طایفه ای، قبیله ای، قومی، ملی، آئینی، دینی، مذهبی، فرقه ای، ایدئولوژیکی، الاهیاتی، فلسفی، عرفانی و آتئیستی نامید. و هر اندیشمند و متفکر و خیال پرداز ی را که غیر از ظاهر و باطن این واقعیت عینی یا این طبیعت و یا بطور کلی غیر از محتوا و محیط این گیتی یا کیهان و یا این جهان و محیط و محتوای هرکدام از جهان های متناهی، مساوی و بیشمار در جستجوی خدا باشد، گمراه نامید.
برای خود ما ایرانیان شاید ضروری و لازم باشد بدانیم که چرا در قرآن نام نوآه ( Noah ) به نوح، آبراهام به ابراهیم، موسا به موسی، ایسا به عیسی ، ایسما اِل و ایسما ایل به اسماعیل، ایساّک یا ایسا اک به اسحاق ، گابریئل به جبرئیل، نام شهر نازاره به ناصریه و نام شهر بی تله ام به بیت اللهم ( به معنای خانه نان و گوشت ماهی و . . . ) و ماریا به مریم و لقب پادشاهان یا فرمانرویان مصر ( به شکل مفرد phrao با تلفظ فرا او به معنای او بالائی ) به فرعون و هزار و یک نوع مثال دیگر از این قبیل، تغییر و تحول یافته اند، آیا هدف گمراه نمودن پارسی زبانان اواخر دوران امپراتوری ساسانی و آیندگان آنان تا به امروز و تا آینده های دور دست بوده یا نه ؟ اگر پاسخ این سوال مثبت یا آری و یا بله بود ( که انشاالله باشد ) ، آنگاه سوال بعدی اینست که آیا این عملِ گمراه نمودن از طرف الله و به امر و خواست وی و توسط جبرئیل و در قالب وحی به گوش سر و دل مبارک پیامبر اسلام صورت پذیرفته و یا به امر و خواست خود وی؟ شاید نواندیشان دینی بتوانند به این سوالات ( و خیلی سوالات دیگر ) پاسخ های حقیقی و منطبق بر واقعیت عینی ( و نه اوهامی و ابهامی و خرافی و بریده از واقعیت ) ارائه دهند. از طرف بارگاه یا درگاه و یا پیشگاه والا و اعلا و بلند بالا و ملکوتی دینداران سنتی نمی توان انتظار دریافت چنین پاسخ هائی را داشت و شاید طرح چنین سوالاتی هم احیانا در محضر ات آن حضرات عالی مقام و بلند مرتبه مطلقا ممنوع باشند.
ز بند و کمند عشق تو ای یار هیچ امید رهایی و رستگاری نیست رو به آسمان و دست به دعا/ کجا و کی توانند گریزند این مخلوقات ناچیز زین داغ های نهاده بر سر و دل و دست و پا/؟
کریسمس بمعنی میلاد مسیح است
و طبق قرآن و کتاب مقدس منظور به شبی است که موسی در میقات با دیدن خداوند تن و بدنش میمیرد اما شخصیت او بر نور قرار میگیرد و به زندگی جاودانه می رسد و خداوند او را برای تمامی انسانها بر می گزیند و او بنده خدا و مصطفی و مسیح و روح القدس و خلیفه خدا در زمین میشود
و طبق قرآن و کتاب مقدس منظور به شبی است که موسی در میقات با دیدن خداوند تن و بدنش میمیرد اما شخصیت او بر نور قرار میگیرد و به زندگی جاودانه می رسد و خداوند او را برای تمامی انسانها بر می گزیند و او بنده خدا و مصطفی و مسیح و روح القدس و خلیفه خدا در زمین میشود
کریسمس
از نگر ریشه شناسی کریست مَس یا کریس مَس به کسی می گویند که در آیین گذشتگان تَن و بَدَن او را با روغن مَسح می کردند با می مالیدند ، مَسح شده ، مَمسوح .
شاید واژه ی مَشت یا مَش پارسی به مینه ی غلیظ با مَسح همخاستگاه باشند.
... [مشاهده متن کامل]
واژه مَسح که یکی از فَریضه / فَریزه های آبدَست یا وُضو/ وُشو ( wash ) است ، همریشه با mass اروپایی می باشد.
از نگر ریشه شناسی کریست مَس یا کریس مَس به کسی می گویند که در آیین گذشتگان تَن و بَدَن او را با روغن مَسح می کردند با می مالیدند ، مَسح شده ، مَمسوح .
شاید واژه ی مَشت یا مَش پارسی به مینه ی غلیظ با مَسح همخاستگاه باشند.
... [مشاهده متن کامل]
واژه مَسح که یکی از فَریضه / فَریزه های آبدَست یا وُضو/ وُشو ( wash ) است ، همریشه با mass اروپایی می باشد.
برابر واژه ی کریسمسِ انگلیسی �یلدا� پارسی است.
کریسمَس ( زبان انگلیسی: Christmas ) یا نوئل ( زبان فرانسوی: No�l ) جشنی است در آیین مسیحیت که به منظور گرامی داشت زادروز عیسی مسیح برگزار می شود. بسیاری از اعضای کلیسای کاتولیک روم و پیروان آیین پروتستان، کریسمس را در روز ۲۵ دسامبر جشن گرفته و بسیاری آن را در شامگاه ۲۴ دسامبر نیز برگزار می کنند. اعضای بیشتر کلیساهای ارتودوکس در سراسر دنیا نیز روز بیست و پنجم دسامبر را به عنوان میلاد مسیح جشن می گیرند. برخی از مسیحیان ارتودوکس در روسیه، اوکراین، سرزمین مقدس ( ناحیه تاریخی فلسطین کنونی ) و دیگر مکانها، به سبب پیروی از گاهشماری یولیانی، جشن کریسمس را در روز ۷ ژانویه برپا می دارند. کلیسای حواری ارمنی طبق سنت منحصر به فردی، روز میلاد و همچنین روز غسل تعمید مسیح را هم زمان در روز ششم ژانویه جشن می گیرند.
... [مشاهده متن کامل]
۲۵ دسامبر – all Western and some Eastern churches
۷ ژانویه ( Julian December 25 ) – some Eastern churches
۶ ژانویه – Armenian Apostolic and Armenian Catholic Churches
۱۹ ژانویه ( ۶ ژانویه ژولینی ) – Armenian Patriarchate of Jerusalem
ایام دوازده روزه کریسمس با سالروز میلاد مسیح در ۲۵ دسامبر آغاز گشته و تا جشن خاج شویان در روز ۶ ژانویه ادامه می یابد. هرچند مهم ترین عید مذهبی در گاهشمار مسیحی، روز عید پاک ( به عنوان روز مصلوب شدن و رستاخیز عیسی ) است، بسیاری به خصوص در کشورهای ایالات متحده و کانادا، کریسمس را مهم ترین رویداد سالانه مسیحی محسوب می دارند. با وجودی که این روز یک عید مذهبی شناخته می شود از اوایل سده بیستم میلادی به بعد به طور گسترده به عنوان یک جشن غیر مذهبی برگزار شده و برای بیشتر مردم، این ایام فرصتی است برای دور هم جمع شدن اقوام و دوستان و هدیه دادن به هم. کریسمس با آیین های ویژه ای به طور مثال آراستن یک درخت کاج، برگزار شده و شخصیتی به نام بابانوئل در آن نقشی مهم دارد.
واژه کریسمس ( به انگلیسی: Christmas ) ، به معنای �مراسم عشای ربانی ( مَس ) در روز مسیح� در حدود سال ۱۰۵۰ میلادی به صورت واژه Christes maesse به معنی �جشن مسیح�، وارد زبان انگلیسی قدیم گردید و محققان معتقدند، گونه کوتاه تر آن یعنی Xmas شاید برای نخستین بار در قرن سیزدهم به کار رفته باشد. واژه قدیمیتر �یول� ( Yule ) احتمالاً از واژه آلمانی jōl یا انگلوساکسونی geōl که به جشن انقلاب زمستانی اشاره دارد، مشتق شده است. واژه های متناظر در دیگر زبان ها چون، نَویداد ( Navidad ) در اسپانیایی، ناتاله ( Natale ) در ایتالیایی و نوئل ( No�l ) در فرانسوی، همگی معنای �میلاد� را تداعی می کنند و واژه آلمانی �وایناختِن� ( Weihnachten ) ، به معنی �شب تقدیس شده� می باشد.
آنچه که پیرامون میلاد عیسی مسیح از مَتّی و لوقا نقل شده است در انجیل برجسته تر است، نوشته های نخستین پیرامون مسیحیت چندین روز را برای تولد مسیح ذکر کرده اند. نخستین جشن ثبت شده برای کریسمس در رم در سال ۳۳۶ صورت گرفت. در رویکرد جنجالی مسیحیت آریانیسم در سدهٔ چهارم، کریسمس نقش مهمی دارد. در آغاز قرون وسطی، خاج شویان بر کریسمس سایه انداخت. این جشن با تاجگذاری کارل بزرگ در روز کریسمس در حدود سال ۸۰۰ کاملاً فراگیر شد. اما از آنجایی که مراسم با می خواری فراوان و دیگر رفتارهای ناشایست همراه شد، پارسایان در سدهٔ ۱۷ ام میلادی کریسمس را ممنوع اعلام کردند. این جشن در سال ۱۶۶۰ به عنوان یک تعطیلی رسمی باقی ماند اما با چشم بد و مایهٔ بی آبرویی به آن نگاه شد. در آغاز سدهٔ ۱۹ میلادی، با پیدایش جنبش آکسفرد در کلیسای انگلیس، کریسمس دوباره رونق گرفت. چارلز دیکنز و دیگر نویسندگان با تأکید بر اینکه کریسمس یک جشن خانوادگی، مذهبی و وسیله ای برای دادن هدیه است جلوهٔ اجتماعی تازه ای به آن بخشیدند و باعث فراموشی گذشتهٔ آن شدند.
... [مشاهده متن کامل]
۲۵ دسامبر – all Western and some Eastern churches
۷ ژانویه ( Julian December 25 ) – some Eastern churches
۶ ژانویه – Armenian Apostolic and Armenian Catholic Churches
۱۹ ژانویه ( ۶ ژانویه ژولینی ) – Armenian Patriarchate of Jerusalem
ایام دوازده روزه کریسمس با سالروز میلاد مسیح در ۲۵ دسامبر آغاز گشته و تا جشن خاج شویان در روز ۶ ژانویه ادامه می یابد. هرچند مهم ترین عید مذهبی در گاهشمار مسیحی، روز عید پاک ( به عنوان روز مصلوب شدن و رستاخیز عیسی ) است، بسیاری به خصوص در کشورهای ایالات متحده و کانادا، کریسمس را مهم ترین رویداد سالانه مسیحی محسوب می دارند. با وجودی که این روز یک عید مذهبی شناخته می شود از اوایل سده بیستم میلادی به بعد به طور گسترده به عنوان یک جشن غیر مذهبی برگزار شده و برای بیشتر مردم، این ایام فرصتی است برای دور هم جمع شدن اقوام و دوستان و هدیه دادن به هم. کریسمس با آیین های ویژه ای به طور مثال آراستن یک درخت کاج، برگزار شده و شخصیتی به نام بابانوئل در آن نقشی مهم دارد.
واژه کریسمس ( به انگلیسی: Christmas ) ، به معنای �مراسم عشای ربانی ( مَس ) در روز مسیح� در حدود سال ۱۰۵۰ میلادی به صورت واژه Christes maesse به معنی �جشن مسیح�، وارد زبان انگلیسی قدیم گردید و محققان معتقدند، گونه کوتاه تر آن یعنی Xmas شاید برای نخستین بار در قرن سیزدهم به کار رفته باشد. واژه قدیمیتر �یول� ( Yule ) احتمالاً از واژه آلمانی jōl یا انگلوساکسونی geōl که به جشن انقلاب زمستانی اشاره دارد، مشتق شده است. واژه های متناظر در دیگر زبان ها چون، نَویداد ( Navidad ) در اسپانیایی، ناتاله ( Natale ) در ایتالیایی و نوئل ( No�l ) در فرانسوی، همگی معنای �میلاد� را تداعی می کنند و واژه آلمانی �وایناختِن� ( Weihnachten ) ، به معنی �شب تقدیس شده� می باشد.
آنچه که پیرامون میلاد عیسی مسیح از مَتّی و لوقا نقل شده است در انجیل برجسته تر است، نوشته های نخستین پیرامون مسیحیت چندین روز را برای تولد مسیح ذکر کرده اند. نخستین جشن ثبت شده برای کریسمس در رم در سال ۳۳۶ صورت گرفت. در رویکرد جنجالی مسیحیت آریانیسم در سدهٔ چهارم، کریسمس نقش مهمی دارد. در آغاز قرون وسطی، خاج شویان بر کریسمس سایه انداخت. این جشن با تاجگذاری کارل بزرگ در روز کریسمس در حدود سال ۸۰۰ کاملاً فراگیر شد. اما از آنجایی که مراسم با می خواری فراوان و دیگر رفتارهای ناشایست همراه شد، پارسایان در سدهٔ ۱۷ ام میلادی کریسمس را ممنوع اعلام کردند. این جشن در سال ۱۶۶۰ به عنوان یک تعطیلی رسمی باقی ماند اما با چشم بد و مایهٔ بی آبرویی به آن نگاه شد. در آغاز سدهٔ ۱۹ میلادی، با پیدایش جنبش آکسفرد در کلیسای انگلیس، کریسمس دوباره رونق گرفت. چارلز دیکنز و دیگر نویسندگان با تأکید بر اینکه کریسمس یک جشن خانوادگی، مذهبی و وسیله ای برای دادن هدیه است جلوهٔ اجتماعی تازه ای به آن بخشیدند و باعث فراموشی گذشتهٔ آن شدند.
این جشن برگرفته شده از آیین های ایران است!
برای آگاهی بیشتر، نگاهی به واژه " یلدا " بیَندازید!
برای آگاهی بیشتر، نگاهی به واژه " یلدا " بیَندازید!