کریزه

لغت نامه دهخدا

کریزه. [ ک ُ / ک َ زَ / زِ ] ( اِ ) کریجه است که خانه کوچک باشد. ( برهان ). کریجه. کریج. ( آنندراج ). کریچه. کریچ. رجوع به کریجه و کریچ شود. || پر ریختن مرغان باشد. ( برهان ). پر ریختن مرغان شکاری که تولک نیز گویند. ( یادداشت مؤلف ). کریز. کریج. کریچ. کریغ. رجوع به کریز و کریج شود.

واژه نامه بختیاریکا

( کُریزِه ) کوتاه قد و لاغر اندام

پیشنهاد کاربران

بپرس