کریر
لغت نامه دهخدا
کریر. [ ک َ ] ( ع مص ) کَرّ. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کر شود.
کریر. [ ] ( اِ ) قثای کبیر است که به فارسی خیار بزرگ نامند. ( فهرست مخزن الادویه ).
کریر. [ ک ُ ] ( اِ ) پیشکار و پاکار باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
شرکتی است که به صورت مستقیم حمل کالا را برعهده دارد و خودش اقدام به حمل می نماید