کریتون
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
Kriton با تلفظ کِریتون ( کِری تون ) به زبان آلمانی نام یکی از دیالوگ های افلاطون و شاگرد و دوست و رفیق سقراط ( Sokrates با تلفظ سُکراتِس : شاید در اصل به شکل : او سو کُرات است، یعنی نگاهش بسوی کرات آسمانی و یا بسوی پسران است و یا بسوی عمل ) .
... [مشاهده متن کامل]
صرف نظر از محتوای آن دیالوگ، سقراط گویا بابت بیخدائی و گمراه نمودن جوانان دستگیر و پس از بازجوئی به اعدام محکوم شده بوده باشد. کلمه بیخدائی از دیدگاه انسان یونانی در آن عصر و انسان دینی امروز معکوس باخدائی بوده و میباشد. این دو واژه ترکیبی فقط در پیشوند های معکوس《با و بی》متضاد، متناقض، متفاوت و مخالف اند، اما هر دو به یک سهم مساوی باهم دو واژه ترکیبی تهی یا خالی از معنا و محتوا بیش نبوده و نمی باشند. زیرا خدای حقیقی و واقعی مثل پول نیست که عده ای از افراد انسانی آنرا در جیب ها و حساب های بانکی خود بطور چل و چاق یا به وفور از آن برخوردار باشند و دیگران فاقد آن، بلکه همه کس را چه فقیر و چه ثروتمند در جیب جلیقه اش دارد. به عبارتی دیگر غیر از خدای حقیقی و واقعی هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. لذا دستگیر کنندگان، قاضیان یا داوران محکوم کننده ی سقراط در آن دادگاه افلاطونی به یک سهم مساوی با جُرم یا موضوع محکومیت که سقراط از دیدگاه آنان مرتکب آن شده بوده است، مُجرم محسوب میشوند و هرکدام باید به یک سهم مساوی از آن جام هفت خطی شو یا شب و روز کران بنوشند.
سقراط، کریتون، زندان بانان، داوران دادگاه، جام شوکران، زهر درون آن، زن سقراط ( Chantippe : در اصل و ریشه شاید به زبان والدین به شکل خان ( خوان ) تپه تلفظ و بیان میشده به معنای سفره ( خدائی ) گسترده شده روی تپه ) و سه فرزند وی و منجمله افلاطون یا پلاتون هرکدام ذرات ناچیزی از هستی یا وجود، ماهیت و ذات مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی بوده و در لحظه جاودانه حال هم هستند و از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردارند.
انسان در طول تاریخ پیدایش خود روی کره زمین تاکنون و یا به بیانی دیگر از دوران مهد کودک تاریخ اندیشه یا فکر، خیال، تصور و توَهُم تاکنون نتوانسته است بین دو نوع خدای زیر فرق و تمیز قائل شود:
الف - خدای حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها، کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. موجود بودن یا وجود داشتن این نوع خدا هرگز از طرف انسان به هیچگونه اثباتی هیچگونه نیازی نداشته و ندارد و نخواهد داشت بلکه خود انسان همیشه نیازمند شناخت این نوع خدا بوده و هست و خواهد بود.
ب - خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مقوله ای یا مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین علت و دلیل، کلیه سعی هاو کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود.
ایمانوئل ( ایمان او اِل از دیدگاه و به زبان والدین یعنی: این نوزاد ما به اِل ( el ) کنعانیان ایمان خواهد داشت و نه به یهوه یهودیان و نه به آبَّا یا آبابای قوم آرامی و پدر آسمانی مسیحیان و نه به الله قوم عرب ساکن سرزمین و مسلمانان ) کانت فیلسوف ایده آلیست آلمانی و بنیانگذار فلسفه ترانسندتال ( آنسوئی ) یا متافیزک شبه علمی در اثر معروف خود تحت عنوان انتقاد خرد یا عقل محض ( یعنی خرد یا عقل انسان اسطوره ساز، افسانه باف، حماسه سرا، آئینی، دینی، مذهبی، ایدئولوژیکی، الاهیاتی، کلامی، فلسفی، عرفانی و آتئیستی ) درست به همین علت و دلیل اشاره شده نتوانسته است موجود بودن خدا را اثبات نماید، یعنی درست مانند پیشینیان انسانی منجمله سقراط و افلاطون و ارسطو و ( نوآه یا نوح ؛ آبراهام یا ابراهیم ؛ موسا یا موسی، زرتشت یا سردهست ؛ بودّا یا بود دها، ایسا یا عیسی و محمّد یا مو هم عاد یا ماد ) و دیگران فاقد توانائی هوش و اسعتداد کافی و لازم بوده که بین این دو نوع خدا فرق و تمیز قائل شود.
یک نکته بسیار مهم در مورد اندیشه ها یا افکار، خیالات و تصورات فلسفی افلاطون بیان گردیده از زبان سقراط مندرج و به ارث گذاشته شده در دیالوگ های چهل و یک گانه و نامه های سیزده گانه وی؛ فایدون، کریتون، . . . .
این است که در حرکت دیالکتیکی دایره وار پدیده های معکوس از قبیل شب و روز، تولد و مرگ، زن و مرد ( خودی ) نتوانسته است نیمزوج ملکوتی یا آسمانی و جاودانه فرد خود را با جنسیت معکوس شهود نماید و راه و روش و چگونگی تولد آنرا از مادر در طول خود و پیش و پشت سر خود شرح و توضیح دهد و لذا ایده آلیزم وی محکوم به شکست بوده و می باشد. این شکست توسط ارسطو شاگرد برجسته وی آغاز گردیده اما تاکنون پایان نیافته .
یک مثال ساده و شاید به سهولت قابل دریافت و تغذیه و هضم و جذب و فهم و درک برای هر فرد انسانی چه بیسواد و عام و چه باسواد و خاص بدون تولید مواد زائد از قبیل ابهامات و اوهامات و خرافات:
ایسا مسیح ( مثل تک تک افراد انسانی ) دارای نیمزوج ملکوتی یا آسمانی جاودانه، خاص و ویژه خویش میباشد با جسیت معکوس که در یک دنیای مادی روانی با بذر قابل رشد روحی درست مانند همین دنیا که ایسا در آن از مادرش بنام ماریا یا مریم ملقب به عذرا و باکراه متولد گردیده، در طول دایره ی ایسا و در پیش و پس او از مادر متولد ( شده ) و دوباره خواهد شد و دین مسیحیت زنانه و ویژه خود را بنیاد خواهد گذاشت و یوغ شریعت به اصطلاح سبک را اختراع و بر دوش پیروان خواهد گذاشت تحت دو عنوان؛ یکی نجات و دیگری شفا. شاگردان دوازده گانه وی هم جملگی زن خواهند با همین نام ها با تلفظ های دخترانه، زنانه یا موئنثانه ( به عنوان مثال سیمون به شکل سیمونه، پَی تَر ( Peter پِتِر ) به شکل پی ترینه و . . . . ) .
پدر آن نیمزوج آسمانی ایسا در دنیای خاص و ویژه خویش، نیم زوج آسمانی ماریا یا مریم خواهد بود یعنی یک مرد و شاید با نام مردانه ماریائوس و مادرش نیمزوج آسمانی یوسف یا جوزف خواهد بود و شاید با نام زنانه یوسفینه یا جوزفینه.
بهر حال در آن دنیا ( در طول و پیش و پشت سر این دنیا و از خمیر مایه همین دنیا و پیدایش آن از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن ) تثلیث مسیحیان دیگر مذکر یعنی به شکل《پدر - پسر - روح مقدس》 نخواهد بود بلکه موئنث یعنی بصورت《 مادر - دختر - روح مقدسه》و کلیه پاپ ها از پَی ترینه تا به امروز و تا افول و غروب آنان روی کره زمین یا در گوشه دیگری از منظومه خورشیدی یا شمسی، جملگی زن خواهند بود و شاید با لقب مام یا پاپینه ( یا معکوس آن یعنی مامینه ) و هیچ مردی در آن دنیا نمیتواند به مقام پاپینه یا مامینه منجمله کاردینال، بیشُف یا اسقف و . . . برسد غیر از زنان.
نام نیمزوج ملکوتی یا آسمانی پاولوس ( او پا وِل است یعنی پا هایش آزاد هستند و زنجیر شده بسان اسیران جنگی و بردگان نیست ) به شکل پاولینه ئوس به زبان والدین فارسی زبانش تلفظ و بیان خواهد گردید.
در آن دنیا یکی از سوال های پایه ای یا بنیادین پیروان دین ایسینه ( تنها دختر زائیده شده از مادر آسمانی تحت عنوان ملکه یا سرور دنیا ) درست مانند پرسش داغ پیروان دین ایسا ( تنها پسر زائیده شده از پدر آسمانی تحت عنوان آقا یا سرور دنیا ) در این دنیا، این خواهد بود:
ایسینه کَی و چگونه باز خواهد گشت ؟ آیا او هم مدت اندکی پیش از فرا رسیدن آخر زمان مانند ایسا ( فرزند انسان به قول خود ) سوار بر یک ابر و با شکوه و جلال فراوان از آسمان بر روی زمین فرود خواهد آمد؟
پاسخ من در این دنیا و پاسخ نیمزوج آسمانی من با جنسیت معکوس در آن دنیا به این سوال ( آیائی ) خیر یا نه خواهد بود .
چونکه فاصله زمانی مرگ بدن ( تثلیثی مادی روانی روحی ) ایسا در این دنیا و فاصله زمانی مرگ بدن تثلیثی ایسینه در آن دنیا و لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادرانشان ( ماریا و یوسفینه ) هر کدام در دنیای خاص و ویژه خویش و بیداری و تولد دوباره شان ( همیشه حدود نُه ماه بعد ) در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل، در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی و تا پایان آن، هر بار دقیقا و با یقین و اطمینان متافیزکالی حقیقی، مساوی خواهد بود با هفت برابر طول عمر کلی محتوای این کیهان یا جهان و آن کیهان یا جهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین دو وقوع مهبانگ متوالی در این دنیا و در آن دنیا، نه یک ثانیه زود تر و نه یک ثانیه دیر تر. حالا لویا!!! ( لطفا حالا آشکار شو که فردا ممکن است خیلی دیر باشد به زبان مسیحیان این دنیا و آن دنیا که فارسی میباشد ) .
بهر حال بینش و باور افلاطونی ( اغلب بیان شده از زبان سقراط ) مبنی بر اینکه فقط فلاسفه گُل های سرسبد خدایان اند در سرزمین هادِس ( Hades ) ، یک خیال واهی بیش نبوده و نمی باشد و با وعده ها و وعید های بهشت و جهنم آئین های بت پرستی ماقبل و هم عصر افلاطون و دین یهود و سپس ادیان مسیحیت و اسلام بر خواسته از دل افکار، خیالات و تصورات موسا ) همسنگ و همسطح بوده و می باشد.
واژه یونانی هادِس با حروف لاتین به شکل hades شاید در اصل و ریشه و با احتمال قریب به یقین یا نزدیک به حقیقت از راست به چپ و به شکل sedah با تلفظ زی ده به معنای زندگی های دهگانه، تلفظ و بیان میشده و همسنگ واژه اوستائی " آژی ده اکه " بوده است که به زبان قوم ماد بوده و نه به زبان قوم پارس.
... [مشاهده متن کامل]
صرف نظر از محتوای آن دیالوگ، سقراط گویا بابت بیخدائی و گمراه نمودن جوانان دستگیر و پس از بازجوئی به اعدام محکوم شده بوده باشد. کلمه بیخدائی از دیدگاه انسان یونانی در آن عصر و انسان دینی امروز معکوس باخدائی بوده و میباشد. این دو واژه ترکیبی فقط در پیشوند های معکوس《با و بی》متضاد، متناقض، متفاوت و مخالف اند، اما هر دو به یک سهم مساوی باهم دو واژه ترکیبی تهی یا خالی از معنا و محتوا بیش نبوده و نمی باشند. زیرا خدای حقیقی و واقعی مثل پول نیست که عده ای از افراد انسانی آنرا در جیب ها و حساب های بانکی خود بطور چل و چاق یا به وفور از آن برخوردار باشند و دیگران فاقد آن، بلکه همه کس را چه فقیر و چه ثروتمند در جیب جلیقه اش دارد. به عبارتی دیگر غیر از خدای حقیقی و واقعی هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. لذا دستگیر کنندگان، قاضیان یا داوران محکوم کننده ی سقراط در آن دادگاه افلاطونی به یک سهم مساوی با جُرم یا موضوع محکومیت که سقراط از دیدگاه آنان مرتکب آن شده بوده است، مُجرم محسوب میشوند و هرکدام باید به یک سهم مساوی از آن جام هفت خطی شو یا شب و روز کران بنوشند.
سقراط، کریتون، زندان بانان، داوران دادگاه، جام شوکران، زهر درون آن، زن سقراط ( Chantippe : در اصل و ریشه شاید به زبان والدین به شکل خان ( خوان ) تپه تلفظ و بیان میشده به معنای سفره ( خدائی ) گسترده شده روی تپه ) و سه فرزند وی و منجمله افلاطون یا پلاتون هرکدام ذرات ناچیزی از هستی یا وجود، ماهیت و ذات مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی بوده و در لحظه جاودانه حال هم هستند و از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردارند.
انسان در طول تاریخ پیدایش خود روی کره زمین تاکنون و یا به بیانی دیگر از دوران مهد کودک تاریخ اندیشه یا فکر، خیال، تصور و توَهُم تاکنون نتوانسته است بین دو نوع خدای زیر فرق و تمیز قائل شود:
الف - خدای حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها، کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. موجود بودن یا وجود داشتن این نوع خدا هرگز از طرف انسان به هیچگونه اثباتی هیچگونه نیازی نداشته و ندارد و نخواهد داشت بلکه خود انسان همیشه نیازمند شناخت این نوع خدا بوده و هست و خواهد بود.
ب - خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مقوله ای یا مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین علت و دلیل، کلیه سعی هاو کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود.
ایمانوئل ( ایمان او اِل از دیدگاه و به زبان والدین یعنی: این نوزاد ما به اِل ( el ) کنعانیان ایمان خواهد داشت و نه به یهوه یهودیان و نه به آبَّا یا آبابای قوم آرامی و پدر آسمانی مسیحیان و نه به الله قوم عرب ساکن سرزمین و مسلمانان ) کانت فیلسوف ایده آلیست آلمانی و بنیانگذار فلسفه ترانسندتال ( آنسوئی ) یا متافیزک شبه علمی در اثر معروف خود تحت عنوان انتقاد خرد یا عقل محض ( یعنی خرد یا عقل انسان اسطوره ساز، افسانه باف، حماسه سرا، آئینی، دینی، مذهبی، ایدئولوژیکی، الاهیاتی، کلامی، فلسفی، عرفانی و آتئیستی ) درست به همین علت و دلیل اشاره شده نتوانسته است موجود بودن خدا را اثبات نماید، یعنی درست مانند پیشینیان انسانی منجمله سقراط و افلاطون و ارسطو و ( نوآه یا نوح ؛ آبراهام یا ابراهیم ؛ موسا یا موسی، زرتشت یا سردهست ؛ بودّا یا بود دها، ایسا یا عیسی و محمّد یا مو هم عاد یا ماد ) و دیگران فاقد توانائی هوش و اسعتداد کافی و لازم بوده که بین این دو نوع خدا فرق و تمیز قائل شود.
یک نکته بسیار مهم در مورد اندیشه ها یا افکار، خیالات و تصورات فلسفی افلاطون بیان گردیده از زبان سقراط مندرج و به ارث گذاشته شده در دیالوگ های چهل و یک گانه و نامه های سیزده گانه وی؛ فایدون، کریتون، . . . .
این است که در حرکت دیالکتیکی دایره وار پدیده های معکوس از قبیل شب و روز، تولد و مرگ، زن و مرد ( خودی ) نتوانسته است نیمزوج ملکوتی یا آسمانی و جاودانه فرد خود را با جنسیت معکوس شهود نماید و راه و روش و چگونگی تولد آنرا از مادر در طول خود و پیش و پشت سر خود شرح و توضیح دهد و لذا ایده آلیزم وی محکوم به شکست بوده و می باشد. این شکست توسط ارسطو شاگرد برجسته وی آغاز گردیده اما تاکنون پایان نیافته .
یک مثال ساده و شاید به سهولت قابل دریافت و تغذیه و هضم و جذب و فهم و درک برای هر فرد انسانی چه بیسواد و عام و چه باسواد و خاص بدون تولید مواد زائد از قبیل ابهامات و اوهامات و خرافات:
ایسا مسیح ( مثل تک تک افراد انسانی ) دارای نیمزوج ملکوتی یا آسمانی جاودانه، خاص و ویژه خویش میباشد با جسیت معکوس که در یک دنیای مادی روانی با بذر قابل رشد روحی درست مانند همین دنیا که ایسا در آن از مادرش بنام ماریا یا مریم ملقب به عذرا و باکراه متولد گردیده، در طول دایره ی ایسا و در پیش و پس او از مادر متولد ( شده ) و دوباره خواهد شد و دین مسیحیت زنانه و ویژه خود را بنیاد خواهد گذاشت و یوغ شریعت به اصطلاح سبک را اختراع و بر دوش پیروان خواهد گذاشت تحت دو عنوان؛ یکی نجات و دیگری شفا. شاگردان دوازده گانه وی هم جملگی زن خواهند با همین نام ها با تلفظ های دخترانه، زنانه یا موئنثانه ( به عنوان مثال سیمون به شکل سیمونه، پَی تَر ( Peter پِتِر ) به شکل پی ترینه و . . . . ) .
پدر آن نیمزوج آسمانی ایسا در دنیای خاص و ویژه خویش، نیم زوج آسمانی ماریا یا مریم خواهد بود یعنی یک مرد و شاید با نام مردانه ماریائوس و مادرش نیمزوج آسمانی یوسف یا جوزف خواهد بود و شاید با نام زنانه یوسفینه یا جوزفینه.
بهر حال در آن دنیا ( در طول و پیش و پشت سر این دنیا و از خمیر مایه همین دنیا و پیدایش آن از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن ) تثلیث مسیحیان دیگر مذکر یعنی به شکل《پدر - پسر - روح مقدس》 نخواهد بود بلکه موئنث یعنی بصورت《 مادر - دختر - روح مقدسه》و کلیه پاپ ها از پَی ترینه تا به امروز و تا افول و غروب آنان روی کره زمین یا در گوشه دیگری از منظومه خورشیدی یا شمسی، جملگی زن خواهند بود و شاید با لقب مام یا پاپینه ( یا معکوس آن یعنی مامینه ) و هیچ مردی در آن دنیا نمیتواند به مقام پاپینه یا مامینه منجمله کاردینال، بیشُف یا اسقف و . . . برسد غیر از زنان.
نام نیمزوج ملکوتی یا آسمانی پاولوس ( او پا وِل است یعنی پا هایش آزاد هستند و زنجیر شده بسان اسیران جنگی و بردگان نیست ) به شکل پاولینه ئوس به زبان والدین فارسی زبانش تلفظ و بیان خواهد گردید.
در آن دنیا یکی از سوال های پایه ای یا بنیادین پیروان دین ایسینه ( تنها دختر زائیده شده از مادر آسمانی تحت عنوان ملکه یا سرور دنیا ) درست مانند پرسش داغ پیروان دین ایسا ( تنها پسر زائیده شده از پدر آسمانی تحت عنوان آقا یا سرور دنیا ) در این دنیا، این خواهد بود:
ایسینه کَی و چگونه باز خواهد گشت ؟ آیا او هم مدت اندکی پیش از فرا رسیدن آخر زمان مانند ایسا ( فرزند انسان به قول خود ) سوار بر یک ابر و با شکوه و جلال فراوان از آسمان بر روی زمین فرود خواهد آمد؟
پاسخ من در این دنیا و پاسخ نیمزوج آسمانی من با جنسیت معکوس در آن دنیا به این سوال ( آیائی ) خیر یا نه خواهد بود .
چونکه فاصله زمانی مرگ بدن ( تثلیثی مادی روانی روحی ) ایسا در این دنیا و فاصله زمانی مرگ بدن تثلیثی ایسینه در آن دنیا و لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادرانشان ( ماریا و یوسفینه ) هر کدام در دنیای خاص و ویژه خویش و بیداری و تولد دوباره شان ( همیشه حدود نُه ماه بعد ) در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل، در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی و تا پایان آن، هر بار دقیقا و با یقین و اطمینان متافیزکالی حقیقی، مساوی خواهد بود با هفت برابر طول عمر کلی محتوای این کیهان یا جهان و آن کیهان یا جهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین دو وقوع مهبانگ متوالی در این دنیا و در آن دنیا، نه یک ثانیه زود تر و نه یک ثانیه دیر تر. حالا لویا!!! ( لطفا حالا آشکار شو که فردا ممکن است خیلی دیر باشد به زبان مسیحیان این دنیا و آن دنیا که فارسی میباشد ) .
بهر حال بینش و باور افلاطونی ( اغلب بیان شده از زبان سقراط ) مبنی بر اینکه فقط فلاسفه گُل های سرسبد خدایان اند در سرزمین هادِس ( Hades ) ، یک خیال واهی بیش نبوده و نمی باشد و با وعده ها و وعید های بهشت و جهنم آئین های بت پرستی ماقبل و هم عصر افلاطون و دین یهود و سپس ادیان مسیحیت و اسلام بر خواسته از دل افکار، خیالات و تصورات موسا ) همسنگ و همسطح بوده و می باشد.
واژه یونانی هادِس با حروف لاتین به شکل hades شاید در اصل و ریشه و با احتمال قریب به یقین یا نزدیک به حقیقت از راست به چپ و به شکل sedah با تلفظ زی ده به معنای زندگی های دهگانه، تلفظ و بیان میشده و همسنگ واژه اوستائی " آژی ده اکه " بوده است که به زبان قوم ماد بوده و نه به زبان قوم پارس.
کریتون ( به یونانی: Κρίτων ) یکی از مکالمات افلاطون است.
طبق آنچه در رسالهٔ کریتو آمده است، پس از پایان دادگاه و صدور حکم، سقراط به زندان برده می شود. گروهی از شاگردان وی راه فرار از طریق رشوه دادن به نگهبانان را به او پیشنهاد کردند.
... [مشاهده متن کامل]
سقراط در پاسخ می گوید که به موجب قانون محکوم گشته است، و خطاست که برای گریز از مجازات دست به کاری خلاف قانون بزند. سپس او چنین می انگارد که با قوانین آتن مشغول مکالمه است؛ و در این مکالمه قوانین می گویند که سقراط نسبت به قوانین همان حقی را دارد که پسر به پدر و برده به صاحب خود مدیون است. این گفتگو چنین پایان می یابد: «پس ای سقراط، از ما که تو را پرورانده ایم بشنو زندگی و فرزندانت را بر عدالت مقدّم مدان، بلکه نخست عدالت را در نظر داشته باش، تا کردارت در برابر بزرگان جهان پایین صواب باشد؛ زیرا اگر چنان کنی که کریتون می گوید، نه خود را قرین سعادت یا قدس یا عدالت جهانی یا سعادت ابدی ساخته ای و نه کسانت را. تو اکنون بی گناه می روی، در حالی می روی که بد نکرده ای بلکه با تو بد کرده اند… تو قربانی قوانین نیستی، بلکه قربانی مردمی؛ امّا اگر پاسخ بدی را با بدی بدهی، و در ازای آسیب، آسیب برسانی، و بدین طریق عهد و پیمانی را که با ما بسته ای بشکنی، و بر کسانی که کمتر از همه سزاوار ستم هستند، یعنی خودت و دوستانت و کشورت و ما، ستم رواداری، آنگاه تا زنده ای ما بر تو خشم خواهیم گرفت، و برادران ما، یعنی قوانین عالم دیگر، نیز تو را دشمن خواهند داشت؛ زیرا خواهند دانست که تو در راه از میان بردن ما از هیچ کاری فروگذار نکرده ای. »
• افلاطون ( ۱۳۵۷ ) ، دورهٔ ۷ جلدی آثار افلاطون، ترجمهٔ محمدحسن لطفی، رضا کاویانی، تهران: انتشارات خوارزمی
• Allen, R. E. ( 1980 ) . سقراط and Legal Obligation. Minneapolis: University of Minnesota.
• Brickhouse, Thomas C. ; Smith, Nicholas D. ( 2002 ) . The Trial and Execution of سقراط: Sources and Controversies. New York: Oxford University.
• Colaiaco, James A. ( 2001 ) . سقراط Against آتن. New York: Routledge.
• Kamtekar, ed. , Rachana ( 2005 ) . افلاطون's Euthyphro, Apology, and Crito. New York: Rowman & Littlefield. {{cite book}}: | last= has generic name ( help )
• Kraut, Richard ( 1984 ) . سقراط and the State. Princeton, New Jersey: Princeton University.
• McNeal, Richard A. ( 1992 ) . قانون and بلاغت in the Crito. New York: Peter Lang.
• Stokes, Michael C. ( 2005 ) . دیالکتیک in Action: An Examination of افلاطون's Crito. Swansea: Classical Press of Wales.
• Stone, I. F. ( 1988 ) . The Trial of سقراط. New York: Little, Brown.
• Weiss, Roslyn ( 1998 ) . سقراط Dissatisfied: An Analysis of افلاطون's Crito. New York: Oxford University.
• Woozley, A. D. ( 1979 ) . قانون and Obedience: The Arguments of افلاطون's Crito. London: Duckworth.

طبق آنچه در رسالهٔ کریتو آمده است، پس از پایان دادگاه و صدور حکم، سقراط به زندان برده می شود. گروهی از شاگردان وی راه فرار از طریق رشوه دادن به نگهبانان را به او پیشنهاد کردند.
... [مشاهده متن کامل]
سقراط در پاسخ می گوید که به موجب قانون محکوم گشته است، و خطاست که برای گریز از مجازات دست به کاری خلاف قانون بزند. سپس او چنین می انگارد که با قوانین آتن مشغول مکالمه است؛ و در این مکالمه قوانین می گویند که سقراط نسبت به قوانین همان حقی را دارد که پسر به پدر و برده به صاحب خود مدیون است. این گفتگو چنین پایان می یابد: «پس ای سقراط، از ما که تو را پرورانده ایم بشنو زندگی و فرزندانت را بر عدالت مقدّم مدان، بلکه نخست عدالت را در نظر داشته باش، تا کردارت در برابر بزرگان جهان پایین صواب باشد؛ زیرا اگر چنان کنی که کریتون می گوید، نه خود را قرین سعادت یا قدس یا عدالت جهانی یا سعادت ابدی ساخته ای و نه کسانت را. تو اکنون بی گناه می روی، در حالی می روی که بد نکرده ای بلکه با تو بد کرده اند… تو قربانی قوانین نیستی، بلکه قربانی مردمی؛ امّا اگر پاسخ بدی را با بدی بدهی، و در ازای آسیب، آسیب برسانی، و بدین طریق عهد و پیمانی را که با ما بسته ای بشکنی، و بر کسانی که کمتر از همه سزاوار ستم هستند، یعنی خودت و دوستانت و کشورت و ما، ستم رواداری، آنگاه تا زنده ای ما بر تو خشم خواهیم گرفت، و برادران ما، یعنی قوانین عالم دیگر، نیز تو را دشمن خواهند داشت؛ زیرا خواهند دانست که تو در راه از میان بردن ما از هیچ کاری فروگذار نکرده ای. »
• افلاطون ( ۱۳۵۷ ) ، دورهٔ ۷ جلدی آثار افلاطون، ترجمهٔ محمدحسن لطفی، رضا کاویانی، تهران: انتشارات خوارزمی
• Allen, R. E. ( 1980 ) . سقراط and Legal Obligation. Minneapolis: University of Minnesota.
• Brickhouse, Thomas C. ; Smith, Nicholas D. ( 2002 ) . The Trial and Execution of سقراط: Sources and Controversies. New York: Oxford University.
• Colaiaco, James A. ( 2001 ) . سقراط Against آتن. New York: Routledge.
• Kamtekar, ed. , Rachana ( 2005 ) . افلاطون's Euthyphro, Apology, and Crito. New York: Rowman & Littlefield. {{cite book}}: | last= has generic name ( help )
• Kraut, Richard ( 1984 ) . سقراط and the State. Princeton, New Jersey: Princeton University.
• McNeal, Richard A. ( 1992 ) . قانون and بلاغت in the Crito. New York: Peter Lang.
• Stokes, Michael C. ( 2005 ) . دیالکتیک in Action: An Examination of افلاطون's Crito. Swansea: Classical Press of Wales.
• Stone, I. F. ( 1988 ) . The Trial of سقراط. New York: Little, Brown.
• Weiss, Roslyn ( 1998 ) . سقراط Dissatisfied: An Analysis of افلاطون's Crito. New York: Oxford University.
• Woozley, A. D. ( 1979 ) . قانون and Obedience: The Arguments of افلاطون's Crito. London: Duckworth.
