کرکو
لغت نامه دهخدا
کرکو. [ ک ُ ] ( اِ ) نوعی از درخت افرا که در جنگلهای آلاداغ و بزداغی و کلیداغی ، واقعدر شهرستان بجنورد و جنگلهای کرانه دریای مازندران و همچنین در جنگلهای ارسباران موجود است. آن را در خراسان و بجنورد کُرکو، در منجیل آقچه قیین ، در پل سفید تُل و در کتول سیاه کرکو و در ارسباران کِکِئین می خوانند. ( از جنگل شناسی کریم ساعی ج 2 صص 207-208 ).
کرکو. [ ک َ ] ( اِخ ) کرکوی. کرکویه نام شهری است به سیستان. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کرکوی و کرکویه شود.
کرکو. [ ک َ ] ( اِ ) به لغت اهل کرمان ، خربزه کوچک نارس باشد. ( ناظم الاطباء ).
کرکو. [ ] ( اِ ) اسم شیرازی بطیخ فج است که با تخم می خورند مانند قثا. ( فهرست مخزن الادویه ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - کرب ۲ - کی کف . ۳ - یکی از گونه های افرا که بنام افرای ماهون نامیده می شود .
اسم شیرازی بطیخ فج است که با تخم می خورند مانند قثا
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
کرکو (دهانه). کرکو یک دهانه برخوردی در ماه است.
این دهانه ۳ دهانه اقماری دارد. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین دهانه ۳ دهانه اقماری دارد. [ ۱]
wiki: کرکو (دهانه)
پیشنهاد کاربران
کرکو در عامیانه ما بشخصی میگویند که یکباره و بی خبر حرکتی یا رفتن بجای را انجام میدهد و کسانیکه با رفاقت صمیمی تری دارند او را به نام کرکو صدا میزنند و ازش میخان که چرا و یا بمان باهم باشیم یا به او بفهمانند که چرا خبر نکردی. . . تقریبا برای صدا زدن و مطلع کردن شخصی گفته میشود