کرکره

/kerkere/

معنی انگلیسی:
blind, louver, shade, shutter, jalousie

لغت نامه دهخدا

( کرکرة ) کرکرة. [ ک َ ک َ رَ ] ( ع مص ) بارها برگردانیدن کسی را و چندین بار عود دادن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || کوفتن دانه را و شکستن آن را و پاک کردن. || خندیدن.( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || برگردانیدن باد ابر را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و گفته اند: کرکر فلان ؛ ای ضحک و انهزم. ( از اقرب الموارد ). || قرقره کردن در خنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بانگ کردن ماکیان را. || فراهم آوردن چیزی را. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || دور کردن. ( منتهی الارب ). دور کردن و رد کردن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بند نمودن. ( منتهی الارب ). حبس نمودن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بند کردن. ( ناظم الاطباء ). || گردانیدن آسیا را. ( ناظم الاطباء )( از اقرب الموارد ). آسیا گردانیدن. ( منتهی الارب ).

کرکرة. [ ک ِ ک ِ رَ ] ( ع اِ ) پنجم سپل شتر و آن گردی سخت میان سینه اوست یا سینه هر ستور ذی خف. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رحی زور شتر و گفته اند سینه هر ذی خف. ( از اقرب الموارد ). || گروهی از مردم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
کرکره. [ ک ِ ک ِ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. کوهستانی و معتدل است و 135 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) قسمی پرد. چوبی که از تخته های نازک و دراز سازند و برابر پنجره و در برای جلوگیر ی از نفوذ اشع. خورشید آویزند .
پنجم سپل شتر و آن گردی سخت میان سینه اوست یا سینه هر ستور ذی خف

فرهنگ معین

(کِ کِ رِ ) (اِ. ) نوعی پرده که از تخته یا کائوچو باریک و بلند درست می کنند و پشت در و پنجره برای جریان هوا و جلوگیری از آفتاب گذارند.

فرهنگ عمید

نوعی پرده که از قطعه های یک اندازه درست شده و به وسیلۀ ریسمانی جمع می شود، بادگانه.
کوبیدن و بلغور کردن دانه هایی مانندِ ماش و باقلا در زیر دستاس.

گویش مازنی

/ker kere/ وسیله ای منحنی شکل که پس از شخم زدن زمین، جهت هموار نمودن خاک مزرعه به کار برند - خرخره، نای

دانشنامه عمومی

کرکره (نرم تنان). کرکره ( clausilium ) ساختاری آهکی در بدن یک گروه از شکم پایان شش دار خشکی زی است که خانواده حلزون های کرکره دار Clausiliidae را تشکیل می دهند. این حلزون ها به وسیله انتهای پهن و گسترده کرکره دهانه گشودگی صدف خود را می بندند و به این طریق از بخش های نرم بدن خود در برابر جانوران شکارچی ازجمله لارو سوسک های گوشت خوار حفاظت می کنند.
انتهای باریک کرکره در یک شیار می لغزد. این شیار توسط چین های مارپیچی در سطح داخلی صدف در پیرامون ستونک ها columella پدید آمده است. این شیار طولانی است و ماهیچه هایی که کرکره را کنترل می کنند نیز طولانی هستند و این امر باعث می شود که جانور بتواند کرکره را به طور کامل به درون صدف بکشد. کارکرد ساختار کرکره ای این حلزون ها یادآور شیوه کارکرد درهای کرکره ای خودکار گاراژها است.
شکل کرکره در هر سرده تفاوت هایی دارد. برخی کرکره ها زبان مانند، برخی قاشق مانند، و برخی کاردک مانند هستند.
عکس کرکره (نرم تنان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

window shade (اسم)
پرده، کرکره

پیشنهاد کاربران

به گمان فراوان واژه ی کرکره در بنیاد [گره گره] بوده؛
کرکره، تخته های باریک و بلندی ست که در گذشته با بند و به یاری گره های فراوانی به هم بسته می شده اند؛
این واژه در گذر زمان این دگرش را به خود دیده:
گره گره - گرگره، کرکره
کر به کوردی معنی خط و خط انداختن روی چیزی میده . و در کوردی کر کر یعنی را ه راه خط خط
در مهاباد اصفهان یعنی ریز شدن مواد غذایی توسط موش یا خردسال

بپرس