کرپه
لغت نامه دهخدا
کرپه. [ ک ُ پ َ / پ ِ ] ( اِ ) کرپا. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرپا در معنی هلندوز شود.
فرهنگ فارسی
گیاه بسیار از یک نوع که انبوه و سبز و کوتاه روئیده باشد.یا دیر کاشتن در زاعت
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
پیشنهاد کاربران
کرپه نورس نونهال نوزاد نوجوان است اینکه دیر زا و دیر کشت گمان کرده اید همان کوچکتری بوده و نه نارسی - کرپه نوزادی و کودکی است و بزرگی و رسیدگی را کلر میگفتند برای کشت و جاندار و مردم میگویند کرپه و کلر کرپه کوچک و کلر بزرگ است
... [مشاهده متن کامل]
به رواس نیز چون تر و تازه باشد کرپه میگویند
کردان سوی کوه برده بنگاه
شادان پی گله پای کوبان
بس کرپه دویده در پس میش
شادست دوباره مرد چوپان
... [مشاهده متن کامل]
به رواس نیز چون تر و تازه باشد کرپه میگویند
کردان سوی کوه برده بنگاه
شادان پی گله پای کوبان
بس کرپه دویده در پس میش
شادست دوباره مرد چوپان
در گویش مردم روستای اِسفاد در خراسان جنوبی
کُرپَه /korpa/ تشک کوچک و پر باری بود که در قدیم در یک طرف دیگدان ( اجاق ) داخل اتاق پهن می کردند و پدر خانواده رویش می نشست.
کُرپَه /korpa/ تشک کوچک و پر باری بود که در قدیم در یک طرف دیگدان ( اجاق ) داخل اتاق پهن می کردند و پدر خانواده رویش می نشست.
کُرپَه/k�rpă : دیرزا، بره یا بزغاله لی که دیر از موعد معمول از مادر بزاید. در محصول دیر کشت هم به کار می رود.
مانند :ببین گوسفند کُرپَه آبستن داریم هنوز؟
کلیدر
محمود دولت آبادی
... [مشاهده متن کامل]
کُرپَه kūrpa : کشت دیر
( ( کشت و میوه ای که دیرتر از زمان خود برسد. ) )
( فرهنگ روستایی )
کُرپَه/kūrpa : نوزاد، بچه ی کوچک انسان و جانور
( ( عمه جانیم کورپه لرین بَلَردی ) )
( ( حیدر بابایه سلام ) )
فرهنگ واژگان آذری
فیروز منصوری
کورپه{ کورپا }[ا. ] ۱ ) کودک، طفل، نوزاد۲ ) نونهال، نورس، تازه جوانه زده.
فرهنگ آذربایجانی - فارسی
بهزاد بهزادی
فرهنگ معاصر
کورپه: ۱ ) نوزاد؛ ۲ ) درخت هرس شده؛ ۳ ) جنین
فرهنگ
کردی - فارسی
هه ژار
انتشارات سروش
کورپَه: ( ساوَه ) kurpaeh : نورس؛ نوزاد؛ تازه رشد؛ بچه عزیز و دوست داشتنی
فرهنگ کیان
فرهنگ واژه نامه لکی
کریم کیانی کولیوند
مانند :ببین گوسفند کُرپَه آبستن داریم هنوز؟
کلیدر
محمود دولت آبادی
... [مشاهده متن کامل]
کُرپَه kūrpa : کشت دیر
( ( کشت و میوه ای که دیرتر از زمان خود برسد. ) )
( فرهنگ روستایی )
کُرپَه/kūrpa : نوزاد، بچه ی کوچک انسان و جانور
( ( عمه جانیم کورپه لرین بَلَردی ) )
( ( حیدر بابایه سلام ) )
فرهنگ واژگان آذری
فیروز منصوری
کورپه{ کورپا }[ا. ] ۱ ) کودک، طفل، نوزاد۲ ) نونهال، نورس، تازه جوانه زده.
فرهنگ آذربایجانی - فارسی
بهزاد بهزادی
فرهنگ معاصر
کورپه: ۱ ) نوزاد؛ ۲ ) درخت هرس شده؛ ۳ ) جنین
فرهنگ
کردی - فارسی
هه ژار
انتشارات سروش
کورپَه: ( ساوَه ) kurpaeh : نورس؛ نوزاد؛ تازه رشد؛ بچه عزیز و دوست داشتنی
فرهنگ کیان
فرهنگ واژه نامه لکی
کریم کیانی کولیوند
کرپَ یا کرپه همان کور پا است بعنی چندان محصول ورگ است که از زمین رشد نکرده و این اصزلاح به بره و بزغاله ای که در فروردین یا اردیبهشت بدنیا می آیند اتلاق میشود
به بزغاله و بره های کوچک کُرپِه گویند و جمع آن کُرپِه ها.
به محصول نارس و دیرتر از موعد مقرر کاشته شده باشد نیز محصول کُرپِه گویند.
در خانه سیاه چادری عشایر عرب خمسه استان فارس به چوب پهنی که در سقف چادر به شکل افقی زده می شود تا سایر ستونها و عمودهای اصلی در داخل سوراخهای آن قرار گیرد، کُرُپِه گویند. در واقع کُرُپ و ه به آن اضافه شده است.
... [مشاهده متن کامل]
به محصول نارس و دیرتر از موعد مقرر کاشته شده باشد نیز محصول کُرپِه گویند.
در خانه سیاه چادری عشایر عرب خمسه استان فارس به چوب پهنی که در سقف چادر به شکل افقی زده می شود تا سایر ستونها و عمودهای اصلی در داخل سوراخهای آن قرار گیرد، کُرُپِه گویند. در واقع کُرُپ و ه به آن اضافه شده است.
... [مشاهده متن کامل]