کرپا

لغت نامه دهخدا

کرپا. [ک ُ ] ( اِ ) در ترکی میوه دیررس و بره دیرزاد و مانند اینهاست ، یعنی میوه ای که برخی درختان دوباره پس از سپری شدن هنگام میوه دهی خود می دهند یا بره ای که برخی گوسفندان دوباره در تابستان می زایند. ولی چون این گونه میوه ها و بره ها همیشه کوچکتر از دیگر میوه ها وبره ها می باشند از اینجا کرپا را به معنی کوچک بکار برده اند و هم اکنون در آذربایجان کرپه به همین معنی است. ( از شهریاران گمنام ص 241 ). رجوع به کرپه شود.

کرپا. [ ک ُ ] ( اِ ) گیاهی باشد که آن را هلندوز خوانند. ( لغت فرس اسدی ). گیاهی باشد دارویی و آن را هلندوز هم گویند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). گرپا. کربا. ( از برهان ). نوعی از ریباس است. ( یادداشت مؤلف ).کرپه. کرپاوان. شبدر. ( فرهنگ فارسی معین ). این کلمه را در فرهنگها به صورتهای زیر نیز ضبط کرده اند: کرپاوان ، کزبار، کزبا، کزوا، کزیا، کریا. و خدای داناست که صحیح کدام است. ( از یادداشت مؤلف ) :
پیش تیغ تو روز صف دشمن
هست چون پیش داس نو کرپا.
رودکی.
اگر زفیض کفت رشحه ای بدی در ابر
شدی زبرجد و فیروزه پیکر کرپا.
عسجدی.
رجوع به کرپه ، کرپاوان و هلندوز شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) شبدر : [ پیش تیغ تو روز صف دشمن دست چون پیش داس نو کرپا ] . ( رودکی )
در ترکی میوه دیر رس و بره دیر زاد و مانند اینهاست یعنی میوه ای که برخی درختان دوباره پس از سپری شدن هنگام میوه دهی خود می دهد یا بره ای که برخی گوسفندان دوباره در تابستان می زایند.

فرهنگ معین

(کَ ) (اِ. ) = گرپا. کرپه : شبدر.

فرهنگ عمید

=شبدر: پیش تیغ تو روز صف دشمن / هست چون پیش داس نو، کرپا (رودکی: ۵۱۹ ).

گویش مازنی

/karpaa/ نوعی تور ماهی گیری

دانشنامه عمومی

کرپا (استان اشوی داشکسیه). کرپا ( به لهستانی: Krępa ) یک منطقهٔ مسکونی در لهستان است که در گمینا ایوانگسکا واقع شده است. [ ۱]
عکس کرپا (استان اشوی داشکسیه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

کرپه واژی پارسی است در همه انرا بکار میبرند کرپه نورس نونهال نوزاد نوجوان است اینکه دیر زا و دیر کشت گمان کرده اید همان کوچکتری بوده و نه نارسی - کرپه نوزادی و کودکی است و بزرگی و رسیدگی را کلر میگفتند برای کشت و جاندار و مردم میگویند کرپه و کلر کرپه کوچک و کلر بزرگ است
...
[مشاهده متن کامل]

به رواس نیز چون تر و تازه باشد کرپه میگویند
کردان سوی کوه برده بنگاه
شادان پی گله پای کوبان
بس کرپه دویده در پس میش
شادست دوباره مرد چوپان

بپرس