دست از دروغزن بکش و نان مخور
باکرویا و زیره و آویشنش.
ناصرخسرو.
این است پند حجت و این است مغز دین و آرایش سخنش چو گشنیز و کرویاست.
ناصرخسرو.
اکنون نچرد گوزن در صحراجز سنبل و کرویا و آویشن.
ناصرخسرو.
طعامهای لطیف زود گوارا... به بوی افزارها خوش کرده چون زیره وکرویا و دارچینی و نانخواه و زعفران. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و افزار دیگ ، دارچینی و کرویا و شبت. ( ذخیره خوارزمشاهی ). رجوع به کراویا، شاه زیره و قردمانا شود.- کرویای بری ؛ قردماناست گلش سفید مایل به کبودی می باشد. ( تحفه ). کرویا جبلیه.( یادداشت مؤلف ). رجوع به قردمانا شود.
- کرویای رومیه یا کرویای رومی ؛ قردمانا. ( یادداشت مؤلف ) ( از مفاتیح العلوم ).
- کرویای شامیه ؛ قردمانا است. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به قردمانا شود.