کروی

/koravi/

برابر پارسی: گرد، گویالی، گوییک

معنی انگلیسی:
spherical, globular, round

لغت نامه دهخدا

کروی. [ ک ُ رَ وی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به کره. گردو مانند کره. ( ناظم الاطباء ). چون کره. به شکل کره. گرد. مدور. گوی گونه. ( یادداشت مؤلف ). کُری ، یعنی منسوب به کرة. ( از اقرب الموارد ). رجوع به کره شود.

کروی. [ ک ُ ] ( اِخ ) نام یکی از خویشان افراسیاب که سعی در کشتن سیاوش نمود. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از فهرست شاهنامه ولف ). گروی. گروی زره. رجوع به گروی زره شود.

فرهنگ فارسی

منسوب بکره، هرجسمی که مانندگوی باشد
( صفت ) منسوب به کره آنچه که بشکل گوی بود .

فرهنگ معین

(کُ رَ ) [ ع . ] (ص . ) منسوب به کره ، هر چیز گرد و کره مانند.

فرهنگ عمید

به شکل کُره، مدوّر.

واژه نامه بختیاریکا

کُرین

جدول کلمات

گرد

مترادف ها

spheroid (اسم)
کروی

spherical (صفت)
مدور، مستدیر، کروی، گوی مانند

orbicular (صفت)
کامل، مدور، مستدیر، چرخی، گرد، کروی

global (صفت)
جهانی، سراسری، کروی

globular (صفت)
گرد، کروی، گوی مانند، گلبولوار

spheral (صفت)
کروی، بشکل دایره

پیشنهاد کاربران

جناب اکبری
بمن اعتماد کنید. . .
به این جمله دقت کنید
من و تو = i and you که در این جملع and = و معنا شده چرا وَ ؟?? چون and برای ضرب شدن بکار میرود یعنی 2*3 از همین ریشه برای ضریب بستن استفاده شد با این تاوت که اینبار حرف واو رو در انتهای برخی واژه ها اوردن که اشاره ای به این شد اون مورد کثرت و شدت بیشتری بگیره
...
[مشاهده متن کامل]

دلیل دیگری نیز موجوده and در زبان های ایرانی هم بشکل دیگری استفاده شد مانند اندازه = ( اند = and ) ازه / اندک = اند = ک ( ساده ترین مثالی که مطمین شوید اند ریشه و واژه جداگانه ای هست و کمند از کم مند ساخته نشده بلکه ریشه درست تر اند از کم اند ساخته شده اما متاسفانه بسیار اشتباه در جامعه رایج شده . . . . بزارید براتون مثال دیگری بزنم
کارمند = کار مند = کار من اند => خب یعنی چی من اند ؟؟؟ یعنی مجزا و جداگانه چرا مجزا چون man یک واحد و شخص بحساب میاد و مند یعنی کاملا مجزا و جداگانه ( یعنی ضریب بسته شده به من و فرد که بصورت ساده تر بگم مند = فردها و افراد میشه ( دیدی ضریب و کثرت گرفت؟؟ )
پس and = اند / و ( واو ) اشاره به شدت بخشیدن داشته که این انشعاب و کثرت رو مشتق شدن و اهلیت شدن بعدها نامیدند یعنی مند شدن ( من اند )
هدف خوراک دادن به پانترک ها نیست = ترک هم از تورج اومده و تورج و تور اشاره به آتش داره . . چرا آتش ؟؟؟ چو اتش و تش و تاژ و تاش و تراش همگی ریشه در بردندگی و سوزاندن دارن که خودش اثری از تخریب هم بوده از همینرو به تورکان اقوامی بیابانگرد و غیر اهلی گفتند و دلیل اشوب و تخریب و غارت تورکان این بود و تور و تبر هم اشاره به همین تندی داره یعنی تخریب کننده و اسیب زننده . واژه هاییست کاملا ایرانی که با تپه / تنب و تنبک / تپ و تب / تپور و تپورستان و طبرستان / تاپ لاتین = برامده مانند تپه ها / تپش و تپینده بودن یعنی برامدن و التهاب و . . . همشون ایرانی هستن و در زبان فعلی ایرانی موجوده . . . هر واژه ای رو دوست داشتید بپرسید ریشه های ایرانیشو بتون بگم چطور زبان از ایران به دنیا رفت

آقای طاهری عزیز:
در جواب ضریب دهی :
بنده نمیدونم ضریب دهی منظورت دقیقا چیه؟
ولی در واژه ی کَمَند :
کَم ( کَمبیل/کَمبئل:این واژه در زبان لربختیاری به معنای پشم های خیس خورده ی کثیف گوسفند ها می باشد ) � پس کَم به معنای مو / موهای پشمی میباشد و مَند: پسوند دارا بودن میباشد.
...
[مشاهده متن کامل]

کَمَّند/کمند : کمانی ، دارای مو ، دارای موهای نرم ، موهای نرم
نه اونی که شما گفتین🌹
حالا شاید بنده نیز اشتباه کنم ولی کمند و کَمبیل هردو از واژه کَم با پسوند های بِهل/بئل/بیل و مَند درست شده اند.
زبان لربختیاری زبانیست که مانند فارسی دستورات خودرا زیر پا نگذاشته است و واژگانش اصیل مانده اند ولی چون برخی از همتباران فریب رسانه های ضد زبان مادری رو خورده اند و این زبان نیکو را به فرزندانشان آموزش نداده اند.
من ضد زبان فارسی نیستم و میگم آدم باید هم زبان مادری خودرا فراگیرد و هم زبان رسمی کشورمان را. . .
ولی در ایران پانفارسها برای نابود کردن دیگر زبانها جبهه میگیرند. . .
حرف زیاده ببخش سرتو بدرد آوردم

اقای اکبری
باید گفت کع برخی از واج ها مانند گردو ، شکمو و . . . . کع به و ختم میشن در انها واو دو نقش را به خود گرفته ۱ . کثرت و شدت ۲ . نسبت دادن
کع در جفتش میبینیم اثر نسبتی بودن و نسبت دادن موجوده.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین در عبارت من و شما هم اثر همراهی و نسبت داشتن نیز موجوده و همچنین در زبان لاتین از واو یا و بعنوان اند and استفاده میکنن یعنی ضریب بستن و کثرت دادن
از همینرو واو انتهای کلمات دقیقا اشاره به کثرت داره ، حتی در زبانهای ایراتی هم این مورد در جای دیگری استفاده شده ، کجا؟
همند = هم اند ) and ) کمند و . . . که میتوانستند به شکل کمو و همو نیز بنویست ، در واقع واو=و همان اند و ضرب لاتینه = and
پس بع معنای نسبت نبوده بلکه زیادی و کثرت دهنده بود و چون این زیادی مشتق شده از اصل خود بود بعدها نسبت دهنده نیز معنا یافت مثلا برخی میگویند شکمو یعنی اهل شکم کع درستش اینه یعنی بسیار اهل شکم بودن

در جواب برادر طاهری:
گِردۊو یا گردو : گرد ۊو ouw :ۊ ou یک حرف نسبت دهیست و حرف واو خفیف w یک حرف اضافه است= چیزی که به گرد نسبت دارد
درود بر شما بادا💖💖💖
دوست عزیزمون عمجنده واژه های زیادی رو پیشنهاد دادند اما برخی از آنها همچون گلو برای این منظور نادرست است چرا که
گلو از گال آمده و گال به هر چیز حفره واری در گذشته گفته میشدهو در اصل گالو بوده که گلو نوشته شده نمونه های دیگری که از گال آمده اند اینچنیند
...
[مشاهده متن کامل]

گالیکش = عمق کشیدن / حتی واژه قالی شاید از گالی بوده باشد یعنی چیزی ک طرح های عمیق دارد
گالِش = کسی که عمق نگری دارد و همچون درویشان زندگی میکند ( منظور عمق نگری آنان بوده )
گاله = که امروزه به معنای دهان از آن استفاده میشود منظور همان حفره یا چاله دهانی میباشد.
گول = به فکر دزدیده شده گویند و منظور همان عمق نگری بوده که محقق نشده و فریب خورده.
واژه های پیشنهادی
گردال = کره
گردالان = کره ها
گردالیک = گردال پسوند ایک = کروی
گردو = بسیار گرد = دایره
آغوز = گردوی مصرفی و خورشتی یعنی بسیار غوز / قوس دار
در پاسخ به دوستمون ک گفتند کلوب و کلوله میگوییم باید بگوییم به شاید ان ها از گلول و گلوله آمده باشند یعنی
گلوله = گُل لوله = گول لوله = لوله گول و گال = لوله عمیق یا همان زیاد لوله شده که استعاره از کروی شدن دارد. همچنان که به گلو به دلیل اینکه عمق دار می باشد گلو گفتند که از گال / گول ( خیال / خیل / زیاد / عمق فکری ) آمده و با گالِش / گالیکش / گَلو / گال / گول خوردن ( گال خوردن = عمیق خوردن = عمیق فریب خوردن ) و . . . . همریشه میباشد
و در آخر اینکه خود واژه کره برابر curve / کور / خور می باشد حتی واژه کوره ذوب آهن اشاره به هسته و هر چیز هسته دار ( دایره ای ) دارد => کور در کورشید یا کوروش و خور در خورشید و خوروشیدن نیز اشاره به همین هسته و منبع دارد

در گویش پارسی دری در افغانستان به کره میگن کلول ، به کروی شکل میگن کلوله.
کروی ریشه پارسی دارد که از واژه گرد و گردال و گردی گرفته شده است