کروژ

لغت نامه دهخدا

کروژ. [ ک ُ ] ( اِ ) کروز. ( ناظم الاطباء ). نشاط باشد. ( فرهنگ اسدی ). طرب. شادی. ( صحاح الفرس ) :
قارون نکرد شادی چندان بنعمتش
کز بهر... خواجه کنی تو همی کروژ.
منجیک ( از فرهنگ اسدی ).
رجوع به کروز شود.

دانشنامه عمومی

شهر کروژ در ایالت ژنو در کشور سوئیس واقع شده است که ۱۸٬۱۰۰ نفر جمعیت دارد.
عکس کروژعکس کروژعکس کروژعکس کروژ
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

قارون نکرد شادی چندان بنعمتش
کز بهر کیر خواجه کنی تو همی کروژ.
منجیک
بوزنه جست و گریز اندرزمی
بانگ بربرد از کروژ و خرمی
با کروژ و خرمی آهو به دشت
می خرامد چون کسی کو مست گشت.
رودکی.
چون دل باده خوار گشت جهان
با نشاط و کروژ و خوش منشی.
خسروی.
شادی وآرامش
شادی و نشاط

بپرس