کروش

لغت نامه دهخدا

کروش. [ ک ُ ] ( ع اِ ) ج ِ کِرش و کَرِش. ( اقرب الموارد ). بمعنی شکنبه ستور نشخوارزننده چون معده مردم را. ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به کرش شود.

کروش. [ ک ُ ] ( ع اِ ) شکنبه را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ).

کروش. [ ک ُ ] ( اِ ) قسمی مروارید. لؤلؤ. ( الجماهر بیرونی ).

فرهنگ فارسی

قسمی مروارید.لوئ لوئ

دانشنامه عمومی

کروش ( به لهستانی: Krusz ) یک روستا در لهستان است که در گمینا گلینویتسک واقع شده است. [ ۱] کروش ۸۰ نفر جمعیت دارد.
عکس کروش
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در مهاباد اصفهان یعنی رسوبات داخل کتری و سماور
کُروش ( korosh ) به معنای محلی است که در آن شیره انگور ( دوشاب ) گرفته میشود . مکانیزمی بوده است در قدیم که با گِل و سفال ساخته میشده ( البته مدل های پیشرفته تر را سیمانی میساختند ) که در بالای آن آب انگور
...
[مشاهده متن کامل]
را میگرفتند ازآنجا به حوضچه پایین سرازیر میشد و با لوله به مخزن کنار انتقال می یافت و ازآنجا آب آنگور گرفته شده را به مخزن های جوشش ( دیگ ) انتقال میدادند بعد از آماده شدن شیره برای صاف کردن آن به آن گِلی مخصوص اضافه میکردند . در زبان محلی منطقه ای در شمال فارس شهرستان بوانات شهر گیان ( جیان ) به این مکانیزم کروش میگفتند

بپرس