گرچه در تألیف این ابیات نیست
بی سمین غثی و بی غثی کروت.
انوری.
|| ( اِ ) نام ظرف آب. ( غیاث اللغات ).کروت. [ ک ُ ] ( اِخ ) نام برادر پیران ویسه. ( فرهنگ جهانگیری ). رجوع به کروخان شود.
کروة. [ ک َرْ وَ ] ( ع اِمص ) کَرو. کُرو. ( اقرب الموارد ). مزد و کرایه دهی. اسم مصدر است. ( آنندراج ). اسم است از اکراء. ( از اقرب الموارد ). رجوع به اکراء و کرو شود.