کروبیون. [ ک َ / ک َرْ رو بی یو / ک َ بی یو ] ( ع اِ ) ج ِ کروبی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کَروبیّه. ( اقرب الموارد ). بزرگان ملائکه یا مقربان آنها. عبرانی آن کروبیم و جمع کروب است. بسا که به همان لفظ عبرانی به کار رود و معنی آن حافظ یا حارس یا مقرب است. ( اقرب الموارد ). رجوع به کروبی ، کروبیان و کروبیم شود.
فرهنگ فارسی
کروبیه:فرشتگان مقرب، عبرانی آن کربیم، درفارسی کروبی وکروبیان ( اسم ) جمع : کروبی در حالت رفعی ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) . جمع کروبی.بزرگان ملائکه یا مقربان آنها