کرنیدن
واژه نامه بختیاریکا
( کُرنیدِن ) صدا کردن قورباقه
( کُرنیدِن ) غریدن
پیشنهاد کاربران
در لری به معنی داد زدن از برای خبر کردن و آگاه کردنه
تو فارسی کرنیدن بی کاربرد شده
ولی واژه کرنا ( بر وزن جویا، کوشا، میرا و. . . ( کنون بن آ ) ) به معنی بوق و ابزار برای آگاه سازی رو داریم
خوبه که این ستاک دوباره در فارسی زنده و به کار بسته بشه
تو فارسی کرنیدن بی کاربرد شده
ولی واژه کرنا ( بر وزن جویا، کوشا، میرا و. . . ( کنون بن آ ) ) به معنی بوق و ابزار برای آگاه سازی رو داریم
خوبه که این ستاک دوباره در فارسی زنده و به کار بسته بشه
کرنیدتن / کرنیدن = بریدن ، قطع کردن ، پاره کردن
در لری بویراحمدی
کِرنیدَن - kernidan
صورت های دیگر این فعل : کِرنادَن یا کِرَّنادَن
به معنی = ته دیگه را از قابلمه جدا کردن ، تراشیدن و جدا کردن هست
مثال:
کِرکِرَه هی ایکرنه: ته دیگ رو از ته قابلمه جدا می کنه
کِرنیدَن - kernidan
صورت های دیگر این فعل : کِرنادَن یا کِرَّنادَن
به معنی = ته دیگه را از قابلمه جدا کردن ، تراشیدن و جدا کردن هست
مثال:
کِرکِرَه هی ایکرنه: ته دیگ رو از ته قابلمه جدا می کنه