کرنش کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
کرنش: خم شدن - ذلت - حقارت - خوارداشت - تحقیر - بی حرمتی - چاپلوسی - تملق، چرب زبانی - مداهنه - دم لابه - دم لیسه - خایه مالی - مجیزگویی
همچنین به معنی تعظیم و احترام و فروتنی استفاده میشود. ( حرمت، آبرو، احترام، اعتنا، اعزاز، بزرگداشت، پاس، تعظیم، تکریم، رعایت، عز، عزت )
همچنین به معنی تعظیم و احترام و فروتنی استفاده میشود. ( حرمت، آبرو، احترام، اعتنا، اعزاز، بزرگداشت، پاس، تعظیم، تکریم، رعایت، عز، عزت )