کرنش کردن


معنی انگلیسی:
curtsy, genuflect, kowtow, stoop, to do homage(to), to bow down (before)

لغت نامه دهخدا

کرنش کردن. [ ک ُ ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تعظیم کردن. سر فرودآوردن. خم شدن به قصد تعظیم وتکریم. رکوع. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کرنش شود.

فرهنگ فارسی

تعظیم کردن . سر فرود آوردن

پیشنهاد کاربران

کرنش: خم شدن - ذلت - حقارت - خوارداشت - تحقیر - بی حرمتی - چاپلوسی - تملق، چرب زبانی - مداهنه - دم لابه - دم لیسه - خایه مالی - مجیزگویی
همچنین به معنی تعظیم و احترام و فروتنی استفاده میشود. ( حرمت، آبرو، احترام، اعتنا، اعزاز، بزرگداشت، پاس، تعظیم، تکریم، رعایت، عز، عزت )

بپرس