کرنجو. [ ک َ رَ ] ( اِ ) مرض کابوس است. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). بمعنی کابوس است و آن سنگینیی باشد که در خواب بر مردم افتد. ( برهان ). گرانی باشد که در خواب بر مردم افتد و آن را بتازی کابوس خوانند و به فارسی عبدالجنگ خوانند. ( فرهنگ اوبهی ). فربخک. ( جهانگیری ). سودائی و ثقلی است که در خواب بر مردم افتد. ( یادداشت مؤلف ) : ز ناگه بار پیری بر من افتاد چو بر خفته فتد ناگه کرنجو.
فرالاوی.
رجوع به کابوس شود. کرنجو. [ ] ( اِ ) اسم هندی اکتمکت است. کرنج. کرنجوا. ( فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کرنجوا شود.
فرهنگ معین
(کَ رَ ) (اِ. ) کابوس ، بختک .
فرهنگ عمید
کابوس، بختک: ز نا گه بار پیری بر من افتاد / چو بر خفته فتد نا گه کرنجو (فرالاوی: شاعران بی دیوان: ۴۲ ).
پیشنهاد کاربران
بختک: ز ناگه بار پیری بر من افتاد چو بر خفته فتد ناگه کرنجو فرالاوی منبع:شاعران بی دیوان، محمود مدبری ۲_اشعار پراکنده ژیلبر لازار