دیکشنری
مترجم
بپرس
کرنازن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
کرنازن.[ ک َ زَ ] ( نف مرکب ) زننده کرنا. نوازنده کرنا.
فرهنگ فارسی
زننده کرنا . نوازنده کرنا
مترادف ها
trumpeter
(اسم)
جارچی، شیپورچی، شیپور زن، کرنازن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها