کرموندی

لغت نامه دهخدا

کرموندی. [ ک ِ ] ( ص مرکب ) در تداول عوام ، کرمو. سخت کرمو. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کرمو شود.

پیشنهاد کاربران

یکی از تیره های ایل گلالی کردستانه
کرم وند یکی از طوایف ایل جودکی است. [۱] این طایفه ساکن دهستان جایدر در بخش مرکزی شهرستان پلدختر است

بپرس