کرم کشی

لغت نامه دهخدا

کرم کشی. [ ک ِ ک ُ ] ( حامص مرکب ) کشتن کرم. || دست بازی. ملاعبه.ملاعبه با کمی بی شرمی و بی حفاظی. ( یادداشت مؤلف ).
- کرم کشی کردن ؛ ملاعبه کردن شهوانی در میان جمع. ملاعبه با یکدیگر چنانکه نامزد با نامزد خویش. ملاعبه و مداعبه کردن مردی و زنی در محضر دیگران بر خلاف ادب. در حضور کسان و بی شرمانه معاشقه و ملامسه کردن زن و مرد. لاسیدن با یکدیگر. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کرم کشتن و ملاعبه شود.

فرهنگ فارسی

کشتن کرم . یا دست بازی

پیشنهاد کاربران

بپرس