کرم درافتادن. [ ک ِ دَ اُ دَ ] ( مص مرکب ) دَود. تدوید. ادادة. ( تاج المصادر بیهقی ). افتادن کرم در چیزی. کرم اوفتادن. رجوع به کرم اوفتادن شود.