کرفنج

لغت نامه دهخدا

کرفنج. [ ک َ ف ِ] ( ارخ ) قریه ای است شش فرسنگ و نیم میانه جنوب و مشرق رامهرمز. ( فارسنامه ناصری ). دهی است از دهستان جایزان رامهرمز شهرستان اهواز. دشت و گرمسیر است و 100 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

پیشنهاد کاربران

شیخ رحمان جد درجد شیخ می باشد
کرفنج شیخ زیاد داره از نظر مالی بسیار ضعیف ولی حاضرن نون شب نداشته باشن فقط بهش بگن شیخ مانند شیخ رحمان ال العلگه شیخ جاسم المریکه شیخ
باسلام معنی کرفنج
درقدیم شهری بنام شهر سنج چهارفنجه بوده چهارفنجه یعنی چهار قسمت که بعدها شد کرفنج که همان مخفف چهارفنجه

بپرس