کرشیدن. [ ک َ رَ دَ / ک َ دَ ] ( مص ) کرسیدن. کریسیدن. ( حاشیه برهان چ معین ). فریب دادن. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). فریفتن. ( ناظم الاطباء ). || آدم بازی دادن. ( برهان ). کسی را بازی دادن. ( ناظم الاطباء ). || چاپلوسی کردن. || فروتنی کردن. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به کرسیدن و کریسیدن ، کرش شود.