کرشک

لغت نامه دهخدا

کرشک. [ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سیاه رود بخش افجه شهرستان تهران ، کوهستانی و سردسیر است و 159 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

گویش مازنی

/kereshk/ آن قسمت از زایده ی متصل به در که درون کریک قرار گیرد

دانشنامه عمومی

کرشک (قائنات). کرشک روستایی در دهستان سده بخش سده شهرستان قائنات استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۴۳ نفر ( در ۲۰ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس کرشک (قائنات)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در گویش میمند شهربابک کرشک واژه ای همریشه با لغت انگلیسی crest ( کرست به معنای پوست ) پوسته نرم روی سنگ ها که فرسوده شده است را می گویند.
واژه کرشک واژه دوگانه یا مرکبی است ک. . بعلاوه رشک درمعنا ک مخفف کوه و رشک بمعنای چیزی که اوج خوبی ها را دارد و موجب حسادت دیگران شود البته حدود پنجاه کیلومتر آنسو تر از روستای کرشک کرمان در شهرستان زرند
...
[مشاهده متن کامل]
دو روستا بنام رشک علیا و سفلا وجود دارد اما واژه کرشک به گونه ای دیگر هم معنی میشود کرش بعلاوه ک کرش وکراش در فارسی قدیم به نوباوه وجوان می گفتند و پسوند ک بمعنای سرزمین و دیار بوده است

کرشک ، با کسره ک ، کسره ر، وسکون ش ، سکون ک، در گویش شهربابکی به معنی نوعی سنگ رسوبی است که دانه دانه های شن درشت در ان پیداست وشبیه ماسه وشنی است که به مرور زمان محکم و تبدیل به سنگ شده است

بپرس