کرشمه و ناز. [ ک ِ رِ م َ / م ِ وُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) غنج و دلال. ناز و کرشمه : پری نهفته رخ و دیو در کرشمه و نازبسوخت عقل ز حیرت که این چه بوالعجبی است.حافظ.رجوع به کرشمه و به ناز شود.