کرشمه
/kereSme/
مترادف کرشمه: دلربایی، شیوه، طنازی، عشوه، غمزه، غنج، ناز
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: ناز، عشوه، غمزه
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم دختر، اسم فارسی، اسم هنری
لغت نامه دهخدا
کرشمه. [ ک ِ رِ م َ / م ِ ] ( اِ ) ناز و غمزه. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).عشوه. شکنه. برزم. ( ناظم الاطباء ). غَنج. غُنج. غُنُج. ( منتهی الارب ). دلال. ( یادداشت مؤلف ) :
ناز اگر خوب را سزاست بشرط
نسزد جز تراکرشمه و ناز.
رودکی.
گه خرامش چون لعبتی کرشمه کنان بهر خرامش از او صدهزار غنج و دلال.
فرخی.
بینی آن چشم پر کرشمه و نازکه بدان چشم هیچ دلبر نیست.
عنصری.
گرچه به دست کرشمه تو اسیرم از سر کوی تو پای بازنگیرم.
خاقانی.
مرا به نیم کرشمه تمام کشتی و آنگه نظر ز کام دل من تمام بازگرفتی.
خاقانی.
در عشق فتوح چیست دانی از دوست کرشمه نهانی.
خاقانی.
دل و دین فداش کردم به کرشمه گفت نی نی سر و زر نثار ما کن که چنین بسر نیاید.
خاقانی.
آهوچشمی که هر زمانی کشتی به کرشمه ای جهانی.
نظامی.
شست کرشمه چو کماندار شدتیر نینداخته بر کار شد.
نظامی.
بیچاره دلم ز نرگس مستش صد توبه به یک کرشمه بشکستش.
عطار.
ای یک کرشمه تو صد خون حلال کرده روی چو آفتابت ختم جمال کرده.
عطار.
کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمودکه علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد.
حافظ.
تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده.
حافظ.
غرض کرشمه حسن است ورنه حاجت نیست جمال دولت محمود را به زلف ایاز.
حافظ.
این تقویم تمام که با شاهدان شهرناز و کرشمه بر سر منبر نمی کنم.
حافظ.
گرد کرشمه از کف نعلین خویش ریزآن توتیا به چشم سفیدرکاب کش.
شیخ العارفین ( از آنندراج ).
مضراب مطرب از رگ طنبور خون گشاددر خاطرش کرشمه ساقی خلیده ست.
اسیر لاهیجی ( از آنندراج ).
رخسار او به ناز و کرشمه هزار بارصد نکته روبرو به رخ ماه و خور گرفت.
اسیر لاهیجی ( از آنندراج ).
بیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - اشاره بچشم و ابرو غمزه : [ ناز اگر خواب را سزا ست بشرط نسزد جز ترا کرشمه و ناز ] . ( رودکی ) ۲ - نغم. کوچک سه ضربی است و در اکثر دستگاهها و آواز ها نواخته میشود ( خالقی . موسیقی ایران . پیام نوین )
روی . رخسار
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. اشاره با چشم و ابرو، غمزه.
۳. حرکات دل انگیز چشم و ابروی زیبا رویان.
۴. (موسیقی ) گوشه ای در دستگاه های ماهور، نوا، همایون، سه گاه، چهارگاه، و راست پنج گاه.
جدول کلمات
مترادف ها
ناز، عشوه، کرشمه، عشوه گری، طنازی، دلبری، غمزه
پیشنهاد کاربران
کرشمه نام یک گوشه در ردیف موسیقی ایرانی است که مد مخصوص به خود ندارد و در تمام دستگاه ها قابل اجراست. گوشهٔ کرشمه به جهت وزن خاصی که دارد، شناخته می شود.
نام گوشهٔ «کرشمه» به معنای غمزه، یا اشاره با چشم و ابرو است. فرصت شیرازی در بحور الالحان از گوشه ای به نام کرشمه فقط در دستگاه های چهارگاه، سه گاه و شور نام برده است؛ اما او از کرشمه به عنوان یک «نغمه» که به تمام دستگاه ها می تواند برود نیز یاد کرده است و نوشته که این گوشه حالتی شبیه به رِنگ دارد و وزن آن «تنن تنن تن تن تن» است. در ردیف میرزاعبدالله به روایت داریوش طلایی، گوشهٔ کرشمه در دستگاه های شور، ماهور، سه گاه، چهارگاه، و نوا ذکر شده است و همچنین برخی دستگاه ها بیش از یک گوشهٔ کرشمه دارند ( مثلاً دستگاه ماهور یک گوشهٔ دیگر به نام کرشمهٔ راک نیز دارد ) . هرمز فرهت برای توصیف گوشه های بسیار کوچکی که در دستگاه های مختلف به کار می روند از اصطلاح «تکه» استفاده می کند؛ وی کرشمه را یک تکه می داند؛ وی نمونه هایی از «تکهٔ کرشمه» در دستگاه های شور، سه گاه، چهارگاه، نوا، همایون، و در گوشه عراق دستگاه راست پنج گاه، و نیز در آوازهای بیات ترک و بیات اصفهان، و گوشه های حصار سه گاه و مغلوب چهارگاه ارائه کرده است. در ردیف میرزاعبدالله به روایت نورعلی برومند همچنین از گوشه هایی با نام «کرشمه با مویه» در سه گاه و چهارگاه، و «کرشمهٔ راک» در ماهور اسم برده شده است. کرشمه تنها گوشه ای نیست که ماهیت مدال ندارد و در دستگاه های مختلف قابل اجراست؛ گوشه های نغمه، حزین، بسته نگار، مثنوی و ساقی نامه نیز از این ویژگی برخوردار هستند.
... [مشاهده متن کامل]
واژهٔ کرشمه به زبان های ترکی هم راه یافته است. در زبان اویغوری از لفظ کیریشما ( kirişma ) برای توصیف قطعهٔ آغازین موسیقی نیز استفاده می شود، که در این حالت این واژه را مشتق شده از کیریش ( kiriş، به معنای آغاز یا ورود در زبان ترکی ) می دانند.
گوشهٔ کرشمه دارای یک مد مخصوص نیست، اما وزن مشخصی دارد که با شعرهای عروضی بر وزن «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن» سازگار است. در نحوهٔ رایج نگاش اوزان موسیقی ردیفی، از ᴗ برای ضرب کوتاه و از – برای ضرب بلند استفاده می شود و وزن گوشهٔ کرشمه به این شکل ( از راست به چپ ) نمایش داده می شود:«ᴗ ᴗ / – ᴗ – ᴗ / – – ᴗ ᴗ / – ᴗ – ᴗ – –». نمایش وزن کرشمه با اتانین نیز به این شکل است: «تَنَن تَنَن تَنَنَن تَن». اهمیت این وزن در تعریف گوشهٔ کرشمه چنان است که اگر وزن خاص این گوشه تغییر کند دیگر به عنوان کرشمه شناخته نخواهد شد. در بحور الالحان نیز تنها برای دو گوشه وزن شعری که باید همراهش خوانده بشود مشخص و تأکید شده که کرشمه یکی از آن هاست ( گوشهٔ دیگر، گوشهٔ سوز و گداز در بیات اصفهان است ) .

نام گوشهٔ «کرشمه» به معنای غمزه، یا اشاره با چشم و ابرو است. فرصت شیرازی در بحور الالحان از گوشه ای به نام کرشمه فقط در دستگاه های چهارگاه، سه گاه و شور نام برده است؛ اما او از کرشمه به عنوان یک «نغمه» که به تمام دستگاه ها می تواند برود نیز یاد کرده است و نوشته که این گوشه حالتی شبیه به رِنگ دارد و وزن آن «تنن تنن تن تن تن» است. در ردیف میرزاعبدالله به روایت داریوش طلایی، گوشهٔ کرشمه در دستگاه های شور، ماهور، سه گاه، چهارگاه، و نوا ذکر شده است و همچنین برخی دستگاه ها بیش از یک گوشهٔ کرشمه دارند ( مثلاً دستگاه ماهور یک گوشهٔ دیگر به نام کرشمهٔ راک نیز دارد ) . هرمز فرهت برای توصیف گوشه های بسیار کوچکی که در دستگاه های مختلف به کار می روند از اصطلاح «تکه» استفاده می کند؛ وی کرشمه را یک تکه می داند؛ وی نمونه هایی از «تکهٔ کرشمه» در دستگاه های شور، سه گاه، چهارگاه، نوا، همایون، و در گوشه عراق دستگاه راست پنج گاه، و نیز در آوازهای بیات ترک و بیات اصفهان، و گوشه های حصار سه گاه و مغلوب چهارگاه ارائه کرده است. در ردیف میرزاعبدالله به روایت نورعلی برومند همچنین از گوشه هایی با نام «کرشمه با مویه» در سه گاه و چهارگاه، و «کرشمهٔ راک» در ماهور اسم برده شده است. کرشمه تنها گوشه ای نیست که ماهیت مدال ندارد و در دستگاه های مختلف قابل اجراست؛ گوشه های نغمه، حزین، بسته نگار، مثنوی و ساقی نامه نیز از این ویژگی برخوردار هستند.
... [مشاهده متن کامل]
واژهٔ کرشمه به زبان های ترکی هم راه یافته است. در زبان اویغوری از لفظ کیریشما ( kirişma ) برای توصیف قطعهٔ آغازین موسیقی نیز استفاده می شود، که در این حالت این واژه را مشتق شده از کیریش ( kiriş، به معنای آغاز یا ورود در زبان ترکی ) می دانند.
گوشهٔ کرشمه دارای یک مد مخصوص نیست، اما وزن مشخصی دارد که با شعرهای عروضی بر وزن «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن» سازگار است. در نحوهٔ رایج نگاش اوزان موسیقی ردیفی، از ᴗ برای ضرب کوتاه و از – برای ضرب بلند استفاده می شود و وزن گوشهٔ کرشمه به این شکل ( از راست به چپ ) نمایش داده می شود:«ᴗ ᴗ / – ᴗ – ᴗ / – – ᴗ ᴗ / – ᴗ – ᴗ – –». نمایش وزن کرشمه با اتانین نیز به این شکل است: «تَنَن تَنَن تَنَنَن تَن». اهمیت این وزن در تعریف گوشهٔ کرشمه چنان است که اگر وزن خاص این گوشه تغییر کند دیگر به عنوان کرشمه شناخته نخواهد شد. در بحور الالحان نیز تنها برای دو گوشه وزن شعری که باید همراهش خوانده بشود مشخص و تأکید شده که کرشمه یکی از آن هاست ( گوشهٔ دیگر، گوشهٔ سوز و گداز در بیات اصفهان است ) .

کرشمه کلمه ای تورکی است که در اصل قیریشما می باشد و از فعل قیریشماق به معنی چین دار شدن گرفته شده ریشه آن قیریش می باشد که با اضافه شدن پسوند ما به شکل قیریشما و به معنی چین ابرو در آمده و به شکل کرشمه وارد فارسی شده است در لغتنامه شاهمرسی هم امده است
ادا
تلفظ درست این واژه هم کاریزما یا کرشمه است که ریشه در زبان های هندواروپایی داره
پس دوستانی که گفتن از مصدر ترکی قریشماق هست کاملا اشتباه کردند. ریشه یک واژه ربطی به مصدر نداره. اینجوری ریشه یابی نمیکنند
قریشماق ترکی هم حتما از یونانی یا فارسی به زبان ترکی راه پیدا کرده
قریشماق ترکی هم حتما از یونانی یا فارسی به زبان ترکی راه پیدا کرده
کلماتی که در ترکی به مصوت ا ختم می شکند موقع وارد شدن به فارسی به حرف ه ختم تبدیل می شوند مثلا
قوورما تبدیل شده به قورمه
قیما تبدل شده به قیمه
کریشما تبدیل به کرشمه
و. . .
از طرفی اکثر کلمات ترکی ریشه فعلی دارند که از آن طریق ریشه یابی می شوند.
قوورما تبدیل شده به قورمه
قیما تبدل شده به قیمه
کریشما تبدیل به کرشمه
و. . .
از طرفی اکثر کلمات ترکی ریشه فعلی دارند که از آن طریق ریشه یابی می شوند.
از اسم های مورد علاقم هست به علاوه سرمه و کمند و چه این اسم چه اسم سرمه 100 درصد فارسی هستش و جزو زبان های هند و اروپایی و در زبان های محلی هم ریشه فارسی ( گیلکی، کردی، لری، بلوچی و. . . . ) این کلمات هستند یعنی کاملا فارسین
قیریشما یا کیریشما یعنی
مچاله شدم و همون حالت که پیشانی خط می افتد
قیرجانماق یعنی کرشمه و ناز
______/
البته کاریشما یعنی دخالت نکن ( غیر مرتبط )
و اینکه گریشماق نوعی از گرنشماق یعنی گشوده شده ( غیر مرتبط )
مچاله شدم و همون حالت که پیشانی خط می افتد
قیرجانماق یعنی کرشمه و ناز
______/
البته کاریشما یعنی دخالت نکن ( غیر مرتبط )
و اینکه گریشماق نوعی از گرنشماق یعنی گشوده شده ( غیر مرتبط )
کیرشیماق یا قیرشما یعنی در ترکی بوزولماق
به معنی مچاله شدن و جمع شدن
قیرجانماق یعنی ناز کشیدن
به معنی مچاله شدن و جمع شدن
قیرجانماق یعنی ناز کشیدن
الان یعنی تیراختور ترکی هست
کریشما نام هندی هم هست و ریشه در زبانهای هندواروپایی داره شما دنباله زبانت رو از زبانهای آلتایی مانند مغولی و . . . پیدا کن کاری به فارسی نداشته باش
کریشما نام هندی هم هست و ریشه در زبانهای هندواروپایی داره شما دنباله زبانت رو از زبانهای آلتایی مانند مغولی و . . . پیدا کن کاری به فارسی نداشته باش
کرشمه ( گرشم ) واژه ای پارسی است که با واژگان charming/charm در زبان انگلیسی , charme در زبان فرانسوی کهن از یک بُن و ریشه است و همه ی تارنماهای انگلیسی خاستگاه این واژه را پارسی دانسته اند. این واژه از پارسی به زبانهای هندی رفته است.
ترکی است و از مصدر "قیریشماق" ، تلفظ درس ترش هم قیریشما هست
از مصدر قرشماق ترکی است.
دلربایی، شیوه، طنازی، عشوه، غمزه، غنج، ناز
اسم خودم :کرشمه یعنی عشوه یعنی غمزه و ناز
کرشمه : معنی کرشمه در فرهنگ معین: ( کِ رِ مِ ) ( اِ. ) = کرشم. گرشم. گرشمه: غمزه، ناز، اشاره با چشم و ابرو.
کرشمه : کرشمه نام دختر با ریشه فارسی به معنی ناز و غمزه . کرشمه نام نوایی در موسیقی است .
کرشمه : کرشمه نام دختر با ریشه فارسی به معنی ناز و غمزه . کرشمه نام نوایی در موسیقی است .
اسم زیبای دخترانه ، زینت بخش غزل های شیرین فارسی، اسم هندی هم هست. کریشما.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)