کرسی نشینی

لغت نامه دهخدا

کرسی نشینی. [ ک ُ ن ِ ] ( حامص مرکب ) عمل کرسی نشین. مرزنشینی. رجوع به کرسی نشین شود.

فرهنگ فارسی

عمل کرسی نشین . مرز نشینی

پیشنهاد کاربران

بپرس