کرسی نشاندن

لغت نامه دهخدا

کرسی نشاندن. [ ک ُ ن ِ دَ ] ( مص مرکب ) نصب کردن کرسی.
- به کرسی نشاندن ِ گفته ؛ قبولاندن آن. مدلل ساختن آن :
نوای راستی سرمایه صاحب کلامی کن
به کرسی گفته های خویش را بنشان و شاهی کن.
تأثیر ( از مجموعه مترادفات ص 287 ).
رجوع به ترکیب های ذیل کرسی شود.

فرهنگ فارسی

نصب کردن کرسی . به کرسی نشاندن گفته

پیشنهاد کاربران

بپرس