کردل

لغت نامه دهخدا

کردل. [ ] ( اِخ ) قریه ای است چهارفرسنگی میانه مغرب و جنوب نیم ده. ( فارسنامه ناصری ).

پیشنهاد کاربران

بی توجه ای به نوای دل
بی توجه و بی تفاوت به ناله و شکوه های شنیده شده ، تحت تاثیر قرار نگرفتن و ترحم نکردن به هیچ وصف حال و زجه ای

بپرس