کرختی. [ ک َ رَ / ک َ رِ /ک ِ رِ ] ( حامص ) کرختگی. ( ناظم الاطباء ) : تا کی دل نرم من به سختی افتدوز گرمی سردان به کرختی افتد.ظهوری ( ازآنندراج ).رجوع به کرختگی شود.
insentience (اسم)بی حسی، بی جانی، خونسری، کرختیsopor (اسم)گیجی، کرختی، خواب عمیقtorpidity (اسم)ایست، کرختی، حالت بیحالی، حالت سستی