کرخ کردن


معنی انگلیسی:
deaden, narcotize, numb, to benumb

مترادف ها

benumb (فعل)
بی حس کردن، کشتن، بی قدرت کردن، کرخ کردن

فارسی به عربی

خدر

پیشنهاد کاربران

بپرس