لغت نامه دهخدا
کرجی. [ ک ُرْ رَ جی ی ] ( ع ص ) مخنث. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) قایق زورق کشتی کوچک بلم رود برک . توضیح : فرهنگستان این کلمه را بمعنی قایق پارو یی پذیرفته است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
کرجی یا دوبه گونه ای از شناورهای کوچک است. کرجی ها برای حمل و نقل محدود اسباب به کار می روند و توسط فردی به نام کرجی بان هدایت می شوند. روش هدایت کرجی معمولاً بدین صورت است که کرجی بان با بستن ریسمان کرجی به خود، آن را در جهت دلخواه به حرکت درمی آورد. [ ۱] روش دیگر هدایت کرجی استفاده از یک چوب بلند و فروکردن آن در آب برای برخورد دادن آن با کف رودخانه و در نتیجه هدایت کرجی در جهت مورد نظر است؛ که توسط فردی که بر روی کرجی قرار گرفته است انجام می شود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: کرجی
مترادف ها
قایق، کرجی، کشتی کوچک، هر چیزی شبیه قایق
دوبه، کرجی
کرجی، نوعی کشتی یا هواپیما، کشتی کوچک سریع السیر
کرجی
کرجی، پوست درخت، عوعو، بارکاس
کرجی، پوست درخت، بارکاس
کرجی، پوست درخت، بارکاس