کرجن


معنی انگلیسی:
cartilage

لغت نامه دهخدا

کرجن. [ ک ُ ج َ ] ( اِ ) استخوان نرمی را گویند که توان جاوید مانند استخوان گوش و سراستخوان شانه و استخوان پهلو و مانند آن و آن را به عربی غضروف خوانند و غرضوف نیز گویند. ( برهان ) ( از آنندراج ). در تداول مردم بروجرد، کُروجِنه.

فرهنگ فارسی

( اسم ) استخوان نرمی که توان جاوید مانند استخوان گوش و سر استخوان شانه و استخوان پهلو و مانند آن غضروف .

فرهنگ عمید

= کرکرانک

مترادف ها

cartilage (اسم)
غضروف، نرمه استخوان، کرجن، خیشوم

فارسی به عربی

غضروف

پیشنهاد کاربران

بپرس