کربت
لغت نامه دهخدا
کربة. [ ک َ ب َ ] ( ع اِ ) جای رفتن آب در وادی و آب راهه آن. ج ، کِراب. || و فی المثل :الکراب علی البقر و یقال الکلاب علی البقر؛ یضرب فی تخلیة المرء و صناعته و معناه خل المرء و صناعته. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به کراب شود.
کربة. [ ک َ رَ ب َ ] ( ع اِ ) چوب خانه که در آن سر ستون خانه درکنند. ( منتهی الارب ). مغاکچه ای که سر ستون خانه در آن است. ج ، کَرب. ( از اقرب الموارد ). مغاکچه ای که در سرچوب دیرک خانه است. ( ناظم الاطباء ).
کربة. [ ک ُ ب َ ] ( ع اِ ) اندوه دم گیر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). ج ، کُرَب. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
کربة. [ ک ُ ب َ ] ( اِخ ) لقب محمودبن سلیمان قاضی بلخ است. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) اندوه دم گیر حزن دلگیری : [ ... اگر امروز سد این ثلمت و کشف این کربت نکنیم فردا ... ما را از انقیاد و تتبع مراد او چاره نباشد ... ] . ( مرز بان نامه )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
غم، اندوه