کرباسو


معنی انگلیسی:
lizard

لغت نامه دهخدا

کرباسو. [ ک َ ] ( اِ ) چلپاسه که به هندی چهپکلی گویند.( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). کرباشو. ( فرهنگ جهانگیری ). جانوری که در خانه ها جا می کند و آن را چلپاسه و وزغه نیز گویند و به غایت کریه باشد. ( از فرهنگ جهانگیری ). حِرباء. مارپلاس. کربشه. کربسه. سام اَبرَص. کرباسک. ( یادداشت مؤلف ). کرباسه. کربسو. کرپاسه. کرپاشه. کربایس. کربس. کربش. کرفش. ( فرهنگ فارسی معین ) : و معنی آن است که انتصب الحرباء علی العود؛ چه کرباسو بر چوب بایستد. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ).
می کشد هم نهنگ را راسو
مرگ عقرب بود به کرباسو.
شیخ آذری ( از فرهنگ جهانگیری ).
و رجوع به مترادفات کلمه و کرباسه و مارمولک شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) مارمولک : [ از معروف در کلام ایشان در باب مقلوب قولهم : طلعت الشعری و انتصب العود علی الحربائ و معنی آنست که انتصب الحربائ علی العود چه کرباسو بر چوب بایستد نه چوب بر او و لیکن این لفظ مقلوب گفتند لوضوح المعنی ] . ( تفسیر ابو الفتوح ) : [ میکشد هم نهنگ را راسو مرگ عقرب بود ز کرباسو ] . ( آذری طوسی )

دانشنامه عمومی

کرباسو، روستایی در دهستان ماده کاریز بخش سفیدابه شهرستان نیمروز در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۳۹۰ نفر ( ۷۷ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس کرباسو
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در اَچُمی آن را کَلپۆک می گویند. kalpōk
پارسیگ : karbōg

بپرس