کرایه
/kerAye/
مترادف کرایه: اجاره بها، اجاره، حق العمل، مزد، منفعت
برابر پارسی: ماهبها، گاهبها، سالبها، روزبها، پرداخت، بمزد
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- کرایه خانه ؛ وجهی که در ازای اقامت در خانه ای به صاحب خانه دهند. اجاره بها. ( فرهنگ فارسی معین ).
|| بعضی به معنی برابری و سزاواری نیز نوشته اند و این لفظ عربی است که فارسیان از جنس کلام خود می دانند. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ).
کرایه. [ ک َ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) مرغی است سیاه رنگ و بطی ءالسیر یعنی سست پرواز.( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). کرانه نیز گویند. ( از ناظم الاطباء ). اَخَیل. ( زمخشری ). رجوع به کرانه شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. پولی که مستاجر بابت اجارۀ خانه، مغازه، یا دواب بدهد، کرا.
فرهنگستان زبان و ادب
واژه نامه بختیاریکا
جدول کلمات
مترادف ها
بردن، حمل، کرایه، بارکشی، ظرفیت کشتی
ارزش، جایزه، پاداش، کرایه
خوراک، کرایه، مسافر، کرایه مسافر، مسافر کرایه ای
بار، بار کشتی، کرایه، باربری، کرایه کشتی
بار، بار کشتی، کرایه، باربری، کرایه کشتی
مرتع، کرایه، اجاره، اجاره نامه، اجاره دهی
پرداخت، مزد، کرایه، اجرت، اجاره
غاز، کرایه، اجاره، پارگی، مال الاجاره، پرداخت اقساطی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
کرایه: این واژه در سنسکریت از فعل کری krey به معنی پرداختن بهای چیزی ساخته شده است و صرف آن چنین است: kreynāmi کرایه می کنم، kreynāsi کرایه می کنی، kreynāti کرایه می کند؛ و در شکل سببی، چنین صرف می شود: krāyayāmi به کرایه کردن بر می انگیزم که مصدر آن krāy است و krāya نامی است که از آن ساخته شده و همان کرایه در پارسی امروز است. ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 و 1872 )
... [مشاهده متن کامل]
از آن جایی که گذشتگان به واژه های سنسکریت نگاه نکرده اند و هر واژه ای که ریشه اش را نمی دانستند، نخست در عربی به دنبال آن می رفتند، این بود که دکتر معین آن را از کرء ( باز کردن شتر ) عربی دانسته که با معنی واژه همخوانی ندارد؛ و نویسنده ی برهان قاطع نیز بی این که سندی نشان دهد، این واژه را عربی دانسته است.
... [مشاهده متن کامل]
از آن جایی که گذشتگان به واژه های سنسکریت نگاه نکرده اند و هر واژه ای که ریشه اش را نمی دانستند، نخست در عربی به دنبال آن می رفتند، این بود که دکتر معین آن را از کرء ( باز کردن شتر ) عربی دانسته که با معنی واژه همخوانی ندارد؛ و نویسنده ی برهان قاطع نیز بی این که سندی نشان دهد، این واژه را عربی دانسته است.
1 - واژه ( کرایه ) واژه ای ایرانی است. این واژه در زبانِ سانسکریت نیز بکار می رفته است.
2 - در زبانِ سانسکریت واژه یِ ( کریتَ ) نیز با واژه یِ ( خرید ) در زبانِ پارسی از یک بُن و ریشه است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
... [مشاهده متن کامل]
در رویه یِ 514 از نبیگِ ( فرهنگِ سَنسکریت - فارسی ) نوشته یِ ( جلالی نائینی ) - پوشینه یکم - آمده است:
2 - در زبانِ سانسکریت واژه یِ ( کریتَ ) نیز با واژه یِ ( خرید ) در زبانِ پارسی از یک بُن و ریشه است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
... [مشاهده متن کامل]
در رویه یِ 514 از نبیگِ ( فرهنگِ سَنسکریت - فارسی ) نوشته یِ ( جلالی نائینی ) - پوشینه یکم - آمده است:
کرایه = الکِرِه، کِرِه، گرفته شده از �کراء� عربی. مزد، اجرت. مترادف کلمات؛ اجرة, ایجار, تاجیر, شحن است در عربی. این کلمه در لهجه عامیانه عراقی و همچنین در لهجه عرب خمسه نیز کاربرد دارد و اصالتا عربی است که وارد زبان فارسی شده است و معادل آن در فارسی" بها " است.