کرایم
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع : کریمه ۱ - زنان با مرورت . ۲ - بزرگ قدر ارجمند : [ هر گونه تحف و هدایا از کرایم اموال صامت و ناطق و نفایس اجناس لایق و فایق را وسیل. سعادت یک التفات از بندگان آستان اقبال آشیان میساختند ] . ( ظفر نام. یزدی )
جمع کریمه .زنان با مروت یا بزرگ قدر
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید