کرای
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
کرایه . وجه کرایه
پیشنهاد کاربران
ارزش داشتن
صرف داشتن
صرف داشتن
کرای/ker�i : معادل ارزش، مثل: کرای نمی کند= ارزش نداشت.
مانند: - نمی خوا چندو چاخان کنی! این آب زیپاو کرا نمی کند .
کلیدر
محمود دولت آبادی
مانند: - نمی خوا چندو چاخان کنی! این آب زیپاو کرا نمی کند .
کلیدر
محمود دولت آبادی