کراهت داشتن. [ ک َهََ ت َ ] ( مص مرکب ) استکراه. ( منتهی الارب ). نفرت داشتن. بی میل بودن. ناگوارایی داشتن. ( ناظم الاطباء ). ناخوش داشتن. مکروه داشتن. تقبیح کردن. ( یادداشت مؤلف ) : چون ابراهیم به صدوبیست سال رسید وقت رحلت نزدیک شد و کراهت می داشت. ( قصص الانبیاء ص 57 ).