کلمه کراندن ریشه در کلمه کَرِنت اوستایی دارد به معانی جدا کردن لایه ای از چیزی، در زبان های بومی استان فارس و بوشهر ( باقیمانده های زبان پهلوی ساسانی ) زیاد مورد استفاده قرار می گیرد.
بُنِ کراندن در گویش کمره ای چَمِ مالاندن می دهد.
کِرید = مالیده شد
کراند = مالاند
بَکِران = بمالان
کِرید = مالیده شد
کراند = مالاند
بَکِران = بمالان
در لری بویراحمدی
کِرنادَن - kernadan یا کِرَّنادَن - keranadan [ ( کِرنیدَن ) ]
به معنی جدا کردن ته دیگ از قابلمه ، تراشیدن ، جدا کردن
مثال:
فاتیلَه ( پاتیل ) کِرنا: ته دیگ را از دیگ جدا کرد
گر چونه ایکرنه: نوک ( سر ) این چوب رو می تراشد
کِرنادَن - kernadan یا کِرَّنادَن - keranadan [ ( کِرنیدَن ) ]
به معنی جدا کردن ته دیگ از قابلمه ، تراشیدن ، جدا کردن
مثال:
فاتیلَه ( پاتیل ) کِرنا: ته دیگ را از دیگ جدا کرد
گر چونه ایکرنه: نوک ( سر ) این چوب رو می تراشد
کراندن لایه برداشتن با کاردک این واژه با واژه کارد و کاردک
- ته دیگ را هم زین رو کرون گویند
- ته دیگ را هم زین رو کرون گویند
کریدن یا کراندن یعنی مالیدن، ساییدن و با دشواری حرکت کردن چند چیز برهم.
یا کروندن. جدا کردن لایه ای از چیزی. مانند کروندن ته دیگ یا رنگ دیوار در گویش کازرونی ( ع. ش )