کران گزیدن.[ ک َ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) کران جستن. گوشه گرفتن. دوری گزیدن از خلق. ( از فرهنگ فارسی معین ) : من کنم یاری طلب هرگز مدان کز طلب کردن کران خواهم گزید.خاقانی.از صحبت خلق امان بجستی از قربت شه کران بجستی.خاقانی ( تحفةالعراقین ).