کرامت فرمودن. [ ک َ م َ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) کرامت کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). بخشیدن. عطا کردن : پس صلات و صدقات به مستحقان کرامت فرمود. ( ظفرنامه یزدی چ امیر کبیر ص 364 ). || قبول نمودن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کرامت کردن و کرامت شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) کرامت کردن : [ پس صلات و صدقات بمستحقان کرامت فرمود ] . ( ظفر نام. یزدی )