کراغ

لغت نامه دهخدا

کراغ. [ ک ُ ] ( اِ ) گیاهی باشد که بازوی فرودآمده و استخوان از جای بدررفته را بدان بندند. ( از برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

کراغ. [ ک َ ] ( اِخ ) نهری است به هرات. ( منتهی الارب ) ( از معجم البلدان ). یکی از نهرهای نه گانه که از هری رود منشعب می شده و به هرات می آمده است. ( نزهةالقلوب چ اروپا ص 220 ). رجوع به نزهةالقلوب شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس